اتاق مشاور
قدم آخر
طیبه رضوانی
بازی تداعی رو بلدی؟ همون که یک کلمه میگن و ازت میخوان اولین چیزی که به ذهنت میرسه رو بگی. حالا بیا بازی:
من میگم آرمان!
تو بگو اولین کلمهای که به ذهنت میرسه چیه؟
امید؟ رویا؟ آرزو؟ هدف؟
آرمان یعنی آینده، یعنی خورشید امید و آرزو...
آرزو و رویا همون چیزیه که باعث میشه ما در زندگی رو به جلو حرکت کنیم. آرمانگرایی یکی از ویژگیهای انسانی، از زمانهای دوره. فردی که دارای شخصیت ایدهآلگراست در راه هدف و ایدهآل خودش هر تلاشی انجام میده. خلاصه که آرمانگرایی چه خوب، چه بد، باعث میشه زندگیمون یک معنای دیگهای پیدا کنه.
اما به نظرت آرزوها همیشه یک نیروی خوب هستند؟[1]
به نظرت ما چند مدل آرمان داریم؟
در یک تقسیمبندیِ ساده، ما سه جور آرمان داریم. بعضی آرمانها فردی هستند؛ یعنی مخصوص خودمونن و به زندگی شخصیمون مربوط میشن. این آرزوهای فردی خیلی مهمن. چون باعث میشن ما بفهمیم سطح انتظارمون از زندگی چیه. ولی از اونجایی که انسان یک موجود اجتماعیه یک سری آرمانهای جمعی هم پیدا میکنه. هر انسانی در زندگی نقشهایی بر عهده داره، نقش فرزندی، دوستی، شهروندی، همکلاسی و... و اگه ما بتونیم در همهی این نقشها، نسبتاً خوب عمل کنیم، اونوقت انسان سالمتر و متعادلتری هستیم؟
دقت کنید کسی که در آرمان فردی برای خودش و خواستههاش احترام قائله و مسئولیت زندگیش رو تمام و کمال میپذیره، میتونه برای آرمان جمعی و خواستهها و آرزوهای دیگران احترام قائل باشه.
و سوم آرمانهای فراملی یا انسانی هست؛ که شامل تمام انسانهای روی زمین میشه. مثل آرمان صلح و عدالت جهانی؛ اینکه ما دلمون بخواد فارغ از ملیت و مذهبمون، هیچ انسان گرسنهای روی زمین نباشه یا هیچ جنگی هیچ کجای این کرهی خاکی اتفاق نیفته یا اینکه همه در آرامش و سلامتی به سر ببرن...
دقیقاً همون آرمانشهری که همه منتظرش هستیم...
خب چطوری و از چه راهی میشه به اون آرمانشهر رسید؟!
قدم اول: لیستی از ارزشهای مهم زندگیت تهیه کن و بعد از تهیهی لیست، دوباره یک نگاهی بهش بنداز و این بار به ترتیب از مهمترین تا کم اهمیتترینشون رو بنویس، مثلاً اگه یکی از ارزشهای زندگیت، پول هست، آرمانت میشه پولدارشدن و هدفت میشه تاجرشدن.
قدم دوم: دایرهی نقشهات رو ترسیم کن و بعد ببین چقدر در این نقشها موفقی. هر چقدر در ایفای نقشهات نمرهی بالاتری بگیری، میزان رضایتت از خودت بیشتر میشه و فاصلهی خود واقعیت از خود آرمانیت کمتر و کمتر میشه.
قدم سوم: به خودت احترام بذار و از باورهات دفاع کن. استانداردهای شخصی خودت رو تعریف کن و اجازه نده دیگران تو رو از مسیرت دور کنند و یا مانع پیشرفتت بشن.
قدم چهارم: از وابستگی دوری کن. یکی از چیزهایی که در آرمانگرایی خیلی مهمه، فردیت عمل هست. نباید به شخصی وابسته باشی یا مرتب تحت تأثیر دیگران قرار بگیری.
قدم پنجم: آدم قابل اعتمادی باش. وقتی در راستای اهدافت حرکت میکنی باید قابل اعتماد باشی تا دیگران بدونند که تو میتونی به صورت مستقل و با قدرت در مسیری که انتخاب کردی پیش بری.
قدم ششم: سر آرمانهات با هیچکس معامله نکن، بعضی افراد تحت شرایط مختلف دست از آرزوها و اهدافشون برمیدارن و به راحتی تغییر مسیر میدن. ممکنه دیگران در ابتدا با شما موافق و هم داستان نباشن، اما قطعاً وقتی سرسختی و تلاش شما رو ببینند، چارهای جز احترامگذاشتن به خواستههاتون ندارن. پس مقاوم باش.
قدم هفتم: صبور و خوشاخلاق باش. وقتی با دیگران در مورد آرمانهای خودت صحبت میکنی، قاعدتاً ممکنه با مخالفتها و نقدهایی روبهرو بشی. سعی کن آرامشت رو حفظ کنی، نقدهاشون رو بشنوی و اگر درست بود، در اهدافت بازنگری کنی، اگر هم درست نبود، از بحث و درگیری دوری کن و فراموش نکن قرار نیست همه تو و هدفت رو تأیید کنن.
قدم هشتم: در مسیر آرمانگرایی، اهدافت رو به طور مداوم و پیوسته پایش کن، مسیرت رو بررسی کن، نسبت به بازخوردهایی که میگیری بیاعتنا نباش و سعی کن متعصب نباشی و هر جا دیدی برای ادامهی مسیرت بهتره یک چیزهایی رو تغییر بدی، با شجاعت این کار رو انجام بده.
و در آخر فراموش نکن که ملت بدون آرمان، دچار رکود و رخوت و روزمرگی میشه و آیندهی پیش روی خودش رو تاریک میبینه و احساس غرور میهنی و تاریخیش کمرنگ میشه. فرهنگ توحیدی و اسلامی به ما آموخته که باید سرمون در آسمان آرمانهامون باشه و پامون بر زمین واقعیت . یعنی آرمانگرایی مطلقاً به معنی چشمبستن بر واقعیتها نیست و ما باید تلاش کنیم تا هر چه بیشتر خود واقعیمون رو به خود آرمانیمون نزدیک کنیم.
- نویسندهی محترم در مورد آرزو و امید مفصل برای شما نوشته بودند، اما از آنجایی که در شماره 405 سلام بچهها در این مورد، به صورت ویژه نوشته بودیم، با اجازه ایشان این قسمت را با توجه به محدودیت صفحه حذف کردیم. اگر دوست دارید در مورد امید و آرزو و خوبیها و بدیهای آن بیشتر بخوانید، به شماره آذرماه سلام بچهها رجوع کنید، مخصوصاً مطالب «امیدداشتن یا نداشتن، مسئله این است!»، «من و پسرهای مدل 2005 و 2010» و «ته صندوقچهات را نگاه کن».
- http://salambacheha.eshragh.ir/issue_5436_5579.html
- http://salambacheha.eshragh.ir/article_75129.html
- http://salambacheha.eshragh.ir/article_75142.html
- http://salambacheha.eshragh.ir/article_75145.html
ارسال نظر در مورد این مقاله