دههی فجر و روزهای شیرین گذشته
رامین جهانپور
ایام دههی فجر هم مثل روزهای عید نوروز برایم جذاب است. هروقت که به دههی فجر فکر میکنم، یاد دوران خاطرهانگیز مدرسه میافتم. راستش این ایام برای من یادآور روزهای خاصی است! حس میکنم با یک مناسبت شیرین می خواهم روبهرو شوم و برای رسیدن آن، لحظهشماری می کنم. آن روزها که محصل بودیم، دههی فجر که می شد، سرشار از شوروشوق می شدیم؛ چون روزهایی آمده بودند تا ما را از تکرار زندگی رها کنند. وارد مدرسه و کلاس که میشدیم، حس تازهای موج میزد. همهجا چراغانی و آذینبندی شده بود. توی مدرسه، شکلاتهای طعمدار و پولکی با نقلی که طعم هل میداد پخش میکردند. از همه قشنگتر، صدای بلند ضبط صوتی بود که از بلندگوی مدرسه پخش میشد و سرودهای خاطرهانگیز: «هوا دلپذیر شد»، «الله... الله...»، «بهمن خونین» و... که گوشهایمان را نوازش میکرد. فرق دههی فجر با روزهای دیگر این بود، یک ماه زودتر باید مشغول تمرین نمایشی میشدیم که باید با بچههای مدرسه روی سن اجرا میکردیم و همچنین دیگر بچهها را میدیدیم که جزء گروه سرود مدرسه بودند و در تلاش بودند تا سرودهایشان را برای مراسمها آماده کنند. دیگر اینکه معلمها و مدیران مدرسه، به این فکر میافتادند تا ما را به سالن آمفیتئاتر پیر و قدیمی مدرسه ببرند تا کیپ تا کیپ روی صندلیهای لهستانی بنشینیم و توی هوای نیمهتاریک سالن، زل بزنیم به پردهی نقرهای آپارات و پر از شور و حال شویم و روز بعدش هم به دیدن تلهتئاتری برویم که بچههای مدارس اطراف برای ما به نمایش میگذاشتند. همینطور شبها که خانه بودیم، از تلویزیون، برنامههای متنوعی را مثل ایام عید نگاه میکردیم و یک عالمه خاطرهی دیگر. به هر حال ایام دههی فجر، جدا از اینکه یادآور پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی است، این نوستالژیها را هم در ذهنم تداعی میکند تا با آمدن آن، نگاهی به گذشته کنم و یاد همکلاسیها و دوستانی بیفتم که سالهاست از آنها بیخبرم.
ارسال نظر در مورد این مقاله