10.22081/hk.2024.76827

سختی‌های زیبا

موضوعات

سختی‌های زیبا

معرفی انیمیشن In This Corner of the World

فاطمه جوادی

در عصری پاییزی، ندا و سینا در اتاق نشیمن نشسته بودند و تازه انیمیشن «In This Corner of the World» را تماشا کرده بودند. نور کم‌رنگ خورشید از پنجره به داخل می‌تابید و فضای اتاق را دل‌پذیر کرده بود.

ندا، که همیشه کنجکاو بود، گفت: «این انیمیشن واقعاً من رو تحت‌تأثیر قرار داد! «سوزو» چقدر شخصیت جذابی داشت. اون چطور تونست وسط جنگ جهانی دوم، با همه‌ی سختی‌ها زندگی کنه؟»

سینا، که به‌دقت به صفحه‌ی تلویزیون خیره شده بود، گفت: «مقاومت توی این داستان برای من خیلی جالب‌تر بود. «سوزو» با تموم مصیبت‌ها و ازدست‌دادن عزیزاش، چطور می‌تونه باز هم ادامه بده؟! راستی، می‌دونی این انیمیشن از روی یه «مانگا» ساخته شده؟»

ندا گفت: «نه؛ فقط می‌دونم «سونائو کاتابوچی» نویسنده و کارگردانشه که خیلی از کارش خوشم اومد.»

سینا صفحه‌ی تلفن همراهش را به‌سمت ندا گرفت و گفت: «ببین چقدر منتقدها خوش‌شون اومده و ازش تعریف کردن! تو سال 2016 بعد از انیمیشن «your name» پرفروش‌ترین و تحسین‌برانگیزترین اثر سال کشور ژاپن شده و حتی عنوان دومین فیلم پرفروش سال رو به خودش اختصاص داده.»

ندا سرش را تکان داد و گفت: «به‌خاطر اینکه خیلی سوژه‌ی جذابی رو انتخاب کرده؛ از هنر به‌عنوان یه راه فرار از واقعیت استفاده ‌کرده. «سوزو» واقعاً دنیای زیبایی برای خودش می‌ساخت.»

سینا با نگاهی به خواهرش گفت: «شاید. اما من فکر می‌کنم مقاومت «سوزو» فقط به‌خاطر هنر نیست، بلکه تو خونواده‌ش و تلاش برای حفظ ارتباط‌هاش هم هست. وقتی همه‌چیز درحال ویران‌شدنه، همچنان سعی می‌کنه خونواده‌ش رو به هم نزدیک نگه داره.»

ندا بلند شد و همان‌طور که ظرف‌های تخمه را از روی میز برمی‌داشت گفت: «دقیقاً! «سوزو» نمایانگر اینه که مقاومت فقط به‌معنای جنگیدن نیست؛ بلکه باید توی شرایط سخت هم برای دیگران امید ایجاد کنی؛ مثلاً تو هم با نوازندگی‌ت می‌تونی حال من رو بهتر کنی!»

سینا نگاه مشکوکانه‌ای به ندا اندخت و گفت: «چقدر متحول شدی! تا دیروز می‌گفتی همین‌که هر روز صدای سازدهنی تو رو می‌شنوم، یعنی می‌تونم سخت‌ترین شرایط جنگی رو تحمل کنم!»

ندا خندید، خم شد و مشغول جمع‌کردن پوست‌های تخمه از روی زمین شد و گفت: «حالا من یه‌چیزی گفتم، تو چرا باور کردی؟»

سینا با نگاهی جدی گفت: «وقتی منو از دست بدی قدرمو می‌دونی؛ کی می‌تونه ادعا کنه که دربرابر ازدست‌دادن عزیزاش مقاومه؟ من نمی‌دونم اگه یکی از ما دو نفر نباشه و بمیره، چقدر می‌تونیم به زندگی ادامه بدیم!»

ندا شروع به خندیدن کرد و گفت: «ما از این شانس‌ها نداریم». اما وقتی صورت جدی سینا را دید، یک لحظه جا خورد. با نگاهی عمیق به برادرش گفت: «شوخی کردم. به نظرم اینجاست که مفهوم واقعی مقاومت مشخص می‌شه. «سوزو» دربرابر غم و اندوهش، باز هم به زندگی ادامه می‌ده. شاید همون‌طور که «سوزو» تلاش می‌کنه با زیبایی‌های کوچیک روزمره زندگی رو پیش ببره، ما هم باید تلاش کنیم.»

سینا با تأمل گفت: «یعنی حتی توی بدترین شرایط هم می‌تونیم به چیزهایی که داریم و چیزهای کوچیکی که خوشحال‌مون می‌کنه، توجه کنیم. «سوزو» وقتی ازدست‌دادن‌هاش رو قبول می‌کنه، همون‌طور که تو گفتی، می‌تونه امید پیدا کنه.»

ندا با نگاهی پرشور گفت: «درسته! و این به ما یادآوری می‌کنه که زندگی همیشه چالش‌هایی داره، ولی ما باید یاد بگیریم که با عشق و امید و خلاقیت به زندگی ادامه بدیم؛ همون‌طور که «سوزو» این کارو کرد.»

سینا درحالی‌که لبخند می‌زد گفت: «حالا که این‌طور شد، می‌خوایم از الان با هم یه پروژه‌ی هنری شروع کنیم؛ من ساز می‌زنم و تو نقاشی می‌کشی!»

ندا خندید و گفت: «عالیه! شاید بتونیم از زیبایی‌های روزمره‌مون الهام بگیریم. اگه «سوزو» می‌تونست این کارو بکنه، ما هم می‌تونیم!»

سینا با ذوق گفت: «دقیقاً! ما هم می‌تونیم با هنر و خلاقیت‌مون از چیزهای کوچیک لذت ببریم و به همدیگه انگیزه بدیم. زندگی، مثل انیمیشن «سوزو»، پر از چالش‌ها و زیبایی‌هاس!»

با این گفت‌وگو ندا و سینا شروع به طراحی و برنامه‌ریزی کردند و در ذهن‌شان تصمیم گرفتند که مانند «سوزو» به زندگی و چالش‌هایش با امید و خلاقیت نگاه کنند.

CAPTCHA Image