توزیع میوههای باغ کیانوش در سینما
معرفی نویسندهی کتاب «باغ کیانوش»: علیاصغر عزتیپاک
هاجر زمانی
ماجرای جنگ و مخاطب نوجوان
بدون تعارف بگویم و خیال خودم و شما را راحت کنم: نوشتن از جنگ برای گروههای سنی کودک و نوجوان خیلی سخت است. دائم باید حواست باشد که چه چیزهایی را مجاز هستی بنویسی و چه چیزهایی را نه. باید هم حق مطلب را ادا کنی و هم خاطر نازکِ شیشهایشان را نشکنی، اما وقتی حال دنیا خوب نباشد و هر روز اخبار جنگ و خشونت وسط زندگیمان باشد، بهتر است که در این ژانر نوشته شود تا بدانیم و هوشیار باشیم.
یک اثر نوجوانانهی جهانی
نوشتن از جنگ فقط ویژهی مختصات مرزوبومِ جغرافیایی ما نیست و کلی نویسندهی نوجواننویس بودهاند که در سرتاسر دنیا بهسراغ این ژانر رفتهاند. یک نمونهی موفق در این مورد، کتاب «جنگی که نجاتم داد» نوشتهی «کیمبرلی بروبیکر بردلی» است. داستان در بحبوحهی جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و داستان دختر دَهسالهی معلولی است که هیچوقت پایش را از اتاقش بیرون نگذاشته! اما جنگ باعث میشود از آن منطقهی امن بیرون بیاید و بالاخره با زندگی واقعی روبهرو شود... .
یک نمونهی ایرانی
رمانِ نوجوانِ «باغ کیانوش» نوشتهی علیاصغر عزتیپاک را سال 1389 انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. ماجرا از آنجا شروع میشود که سه نوجوان بازیگوش قصد دارند از باغ کیانوش میوه بدزدند و چه وقتی بهتر از آن روز؛ روزی که عروسیِ پسر کیانوش است!
داستان در سال 1365 اتفاق میافتد. حمزه، عباس و سالار سه نوجوان اهل یک روستا در شهر همدان هستند. جناب کیانوشِ معروف هم باغدار بداخلاق و خسیسی است که آنقدر هوشیار است که نمیگذارد پای کسی به باغش برسد و همین باعث شده که این سه نفر به فکر پاتکزدن به باغش بیفتند.
این یک موقعیت است؛ موقعیتی پر از استرس که تا همینجایش هم هیجان زیادی دارد، اما ماجرا وقتی جالب میشود که یک خلبان عراقی، از آنها که روی سر مردم بمب و موشک میریزند، سروکلهاش به داستان باز میشود. هواپیمایش سقوط میکند و خلبانِ آن از هواپیما بیرون میپرد و درست میافتد وسط باغ کیانوش! و داستان وارد ژانر جنگ و مقاومت میشود؛ آنهم کیلومترها دورتر از جبههها.
داستان هرچه جلو میرود، موقعیت پیچیدهتر و بغرنجتر میشود؛ قهرمان کتاب، حمزه، در موقعیت سختی قرار گرفته است و آنقدر دستوپایش را گم کرده که نمیداند چهکار کند و... .
چیزی که در این کتاب بیشتر از همه به چشم میخورد، همین واقعیبودن کاراکترهاست و با شخصیتهای خاکستری روبهرو میشویم. حتی خلبان عراقی آنقدرها ظالم نیست و تا آن لحظه درکی از بمبهایی که روی سر مردم میریخته ندارد و میخواهد بهنحوی خرابکاریاش را جبران کند. توی داستانهای واقعی، خبری از قهرمانی که یکتنه دنیا را نجات میدهد نیست؛ برعکس، قهرمانها شبیه خود ما هستند در یک صحنه از زندگی، و به ما این پیام را میرساند که اگر آنقدرها شجاع و باحال نیستی عیبی ندارد، ما هم مثل تو هستیم.
در طول کتاب شاهد خُردهروایتی زیبا هستیم از زبان پدربزرگِ حمزه. وقتی نیروهای شوروی به ایران حمله کردند و انبارهای غلات مردم را خالی کردند و ایران با خطر قطحی روبهرو شد، پدربزرگ بهکمک نوجوانها کار قهرمانانهای را رقم زد و کمک کرد که مردم روستا از قحطی نجات پیدا کنند. این خُردهروایت در کنار داستان اصلی کتاب، ترکیب دلنشین و جذابی رقم زده که بسیار خواندنی و نفسگیر است.
همین دلایل کافی بود که «باغ کیانوش» در سال 1390 برندهی جایزهی کتاب سال دفاع مقدس در بخش کودک و نوجوان بشود.
اینجا اقتباس آزاد است
در جشنوارهی فجر سال 1402 شاهد نمایش یکی از معدود آثار سینمایی مربوط به گروه سنی نوجوان بودیم. داستان وقتی جالبتر میشود که بدانید کارگردان فیلم، برای ساخت فیلمش بهسراغ یک کتاب ایرانی رفته و داستان فیلمش را از روی آن ساخته: کتاب «باغ کیانوش».
کارگردان، بنا به گفتهی خودش، به ایدهی اصلی کتاب وفادار است، اما به داستان شاخوبرگ بیشتری داده تا ازلحاظ جذابیتهای سینمایی و بصری مخاطب بیشتری را جذب کند. فیلم هم آنقدر خوشساخت بود که توانست سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری بخش نگاه نو را ازآنِ خود کند. غیر از این، سه جایزهی دیگر هم در بخش بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر کودک و نوجوان و بهترین کارگردانی گرفت.
همین جوایز نشان میدهد که فیلم خوشساختی باید باشد که ارزش دیدن دارد و مهمتر اینکه موفقیت چشمگیر این فیلم باعث شد که کارگردانهای دیگر به فکر ساخت فیلمهایی از روی کتابهای خوبِ نوجوان بیفتند.
علیاصغر عزتیپاک
او متولد سال 1355 در همدان است. سالهاست که مینویسد و داستان اکثر آثارش هم در همدان میگذرد. او کتابهای زیادی دارد که چندتایی از آنها در حوزهی مقاومت است.
کتاب «آواز بلند» عاشقانهای است که همدانِ زمان جنگ را روایت میکند. کتاب «زود برمیگردیم» هم کتابیست در حوزهی دفاع مقدس که جوایز زیادی را ربوده و یکی از آن جوایز «کتاب سال سلام» است که جایزهای از مجموعهی سلامبچههاست که چهارده دوره برگزار شده است. کتاب «اجارهنشین خیابان الامین» نیز روایتی درمورد خاطرات یکی از کسانی است که در جنگ سوریه حضور داشته است. همچنین کتابهای «موج فرشته» و «باغهای همیشه بهار» از داستانهای کودک و نوجوان عزتیپاک هستند. «ستّی» هم کتاب تازهمنتشرشدهی او درمورد حضرت معصومه(س) است.
او امروز در ایران یکی از نویسندگان سرشناس است که جوایز زیادی گرفته و داور بسیاری از جشنوارههای معتبر بوده است؛ مثل جلال آلاحمد، کتاب سال، حماسی، انقلاب و... .
ارسال نظر در مورد این مقاله