10.22081/hk.2024.76654

پیشگویی‌های خفن یا سفر به آینده

موضوعات

پیشگویی‌های خفن یا سفر به آینده

احمد اکبرپور

حکیم «الکامبیز بن الشروین بن السیامک» کتاب «الدنیای قاراشمیش» را مرقوم نموده و در آن، آینده را موبه‌مو پیش‌بینی فرموده است؛ یعنی به‌جز چند مورد، مو لای درز پیشگویی‌هایش نمی‌رود.

دوران کهنش کهنه است: پیش‌بینی کرده سپاهیان اسکندر کجا توی مشت پارسیان می‌افتند و چطور ورق برمی‌گردد و... همین‌طور از چنگیزخان نوشته است که چطور خواب‌نما می‌شود و از نصفه‌شب تا دم صبح، شمشیرش را برای ایران و چین و... تیز می‌کند و کفش‌هایش را واکس می‌زند.

بخش آخر که پیش‌بینی دوران معاصر است از همه جالب‌تر است. او گفته بوده که جنگ جهانی اول کِی شروع و کِی تمام می‌شود و همین‌طور دوم و سوم. ظاهراً جنگ جهانی سوم سه سال و دو ماه و سیزده روز بعد از چاپ همین مطلب اتفاق می‌افتد. حتی قبل از «ژول ورن» از زیردریایی و هواپیما و این‌چیزها خبر داده بوده؛ ولی کتابش را همین پریروز خیلی اتفاقی پیدا کرده‌ام. کتاب دست‌نویس است و از این خط‌های قدیمی خوشگلی دارد که فقط پدربزرگ مثلش را می‌نویسد.

الکامبیز چند فصل را اختصاص داده است به «گپ‌زدن توی هوا» که احتمالاً منظورش chatکردن است. در فصل «قمپزهای توی هوا» وبلاگ، وبسایت و چیزهایی توی این مایه را به‌خوبی پیش‌گویی کرده است. ایشان آورده است:

  • در این دوران، عقل آدمی‌زاد پارسنگ برمی‌دارد! جوانک‌ها ساعت‌ها با یکی از طایفه‌ی نامرئیِ دیو و جن صحبت می‌کنند یا تق‌تق چیزهایی برایش مرقوم می‌کنند (منظورش همان is typing است)؛ درصورتی‌که در غالب ایام نمی‌دانند که طرف چه شمایل و هیبتی دارد و از طایفه‌ی ذکور یا اُناث است. آن‌ها دل و قلوه را برای طرفِ نادیده سوغات می‌کنند و اظهار مرافقت می‌کنند و خودشان را دق‌مرگ می‌نمایانند (منظورش رفاقت و دوستی است).

صاحب کتاب الدنیای قاراشمیش حتی لباس‌ها و شکل موهای این‌دوره‌ای‌ها را پیشگویی فرموده است:

  • در آینده، همین البسه‌ی پاره‌ای که پوشیدنش زشت و قبیح است و ما آن را از خود دور می‌کنیم، بازارش رونق می‌گیرد و خیلی‌ها برایش سرودست می‌شکنند. حتی اگر شلواری به آن‌ها سوغات کنید، فی‌الفور سر زانوها و یکی دو جای دیگرش را پاره و ریش‌ریش می‌کنند. آن‌ها شب‍‌وروز در حجره‌ها و دکان‌های نقلی (منظورش پاساژ و مراکز عمده‌ی خرید است) پرسه می‌زنند و ول می‌گویند و ول می‌گردند.

این حکیم از زمان‌های بسیار دور حتی انواع موهای مدل تیفوسی و سرطانی و... را پیشگویی و توصیف کرده است. انگار از دیوارهای زمان عبور کرده و از توی آیینه‌ی آرایشگاه‌ها همه را از دَم دید زده است:

  • جوانک‌ها بسیار تلاش می‌کنند تا زلفکانی که خداوند صاف و لخت به آنان عطا فرموده، در شمایلی خارگونه و سیخ‌سیخانه دربیاورند. هرچه حدت و شدت این سیخانه‌ها افزون شود، او ارج‌وقُرب فزون‌تری در نزد رفقا (بَروبَچ) پیدا می‌کند.

الکامبیز از دستگاهی هواساز (سشوار) صحبت کرده است که آیندگان اختراع می‌کنند:

  • از این دستگاه نیم‌وجبی، چنان باد گرمی خارج می‌شود که خر را درسته کباب می‌کند.

او با تعجب اضافه نموده که منظورش بدن خر است:

  • اما خیلی‌ها آن را مدت‌ها برروی سر می‌گیرند که خانه‌ی مغز است.

او همچنین انواع تافت‌ها و اسپری‌ها و پنکک‌ها را پیش‌بینی کرده است. او از اختراع روژلب بیشتر از هرچیزی اظهار تعجب می‌کند:

  • بعد از اختراع این معجون منجمدِ رنگی، زن‌ها همیشه ده دوازده نمونه‌ی آن را توی بقچه‌ی‌شان (کیف‌های کولی و سامسونت و این‌چیزها) می‌تپانند. درواقع از نان شب برای آن‌ها واجب‌تر می‌شود. خیال می‌کنند که اگر با آن چیز منجمد، لب‌ها را نقاشی نکنند، کسی دهان آن‌ها را نمی‌بیند. حتی اگر راهزنان طلبِ آن جسم منجمد یا گرفتن جان آن‌ها را بکنند، دومی را اختیار می‌کنند. راهزنان هم بدون عذاب‌وجدان، سرشان را می‌برند و بعد با حوصله بقچه‌های‌شان را می‌گردند و چیزهای‌شان (روژلب‌ها به‌اضافه‌ی عطر و ادکلن، خوش‌بوکننده، انواع کرم‌های ضدآفتاب و ضدسایه، پول نقد، عابربانک، ناخن‌گیر، دبیت‌کارت، شکلات و لواشک‌، بروشور مطب‌های جراحی دماغ و گونه، مداد آرایش، کتاب پنجره‌ی فهمیه رحیمی، دو گوشی موبایل، آدامس، کارت آرایشگاه‌های مختلف، موچین، لیوان، دستمال کاغذی، مجله‌ی جدول، قرص‌های ضدافسردگی و...) را به یغما می‌برند.

ایشان یک جورهایی «پی‌اس‌فور» را نیز پیش‌بینی کرده بود:

  • مردمان این زمانه خودشان را جای کسانی مثل رونالدو و مسی و امباپه می‌گذارند، که در زمان‌های بعد می‌آیند، بعد هی خود را می‌کشند که یک توپ قلقلی را از زیر پای این دربیاورند و زیر پای آن‌یکی پرت کنند.

درمورد درس و مشق و مدرسه چیزهایی نوشته که بدآموزی دارد؛ همین‌قدر بگویم که در آخر کتابش خدا را شکر کرده که در دوره‌ای دیگر زندگی می‌کند و این چیزهای بیهوده و الکی را نمی‌بیند.

CAPTCHA Image