آدم آدم است
#نوید-کاشف
از #برشت پرسیدند که چه مینویسی؟ گفت: «دارم سعی میکنم نمایشنامهای بنویسم که در آن بشود #آدم را مثل ماشین تکهتکه کرد و دوباره سوار کرد و اینبار به شکل دیگری ساخت!»
او آن زمان با یک اثر هنری در قالب نمایشنامه، این کار را کرد و از شخصیتی ماهیفروش و بیسواد، یک قهرمان نظامی ساخت که حتی خودش هم یادش نمیآمد که قبلاً چکاره بوده است!
در این نمایشنامه، #آدمها دورهاش کرده بودند و به او القا کرده بودند که شخص دیگری است...
از وقتی شانزده ساله بودم و این نمایشنامه را خواندم، مرتب با خودم کلنجار میرفتم که مگر این کار شدنی است؟! تا اینکه دنیا به سرعت پیشرفت کرد و از ما آدمهایی که برای یک تماس تلفنی معمولی پوستمان کنده میشد، کاربران درجه یک شبکههای اجتماعیای مثل #تلگرام و #اینستاگرام و #واتساپ و ... ساخت که مثل آبخوردن تماس صوتی و تصویری با آن طرف دنیا میگیریم و هزینههایش هم خیلی کمتر است؛ البته این آبخوردن برای ما ایرانیها کمی مثل آب شهر ما قمیها شور است، چون ترافیک نتمان خیلی ضعیف است، اما در کشورهایی با سرعت بالا، این تماسها عالی است.
آن تماس تلفنی خارج را هم توضیح بدهم بد نیست: زمانی که پدر و مادرم به حج رفته بودند، ما برای هر تماس باید میرفتیم توی باجههای تلفنِ ادارهی مخابرات که سکهای بودند و باید مدام سکه میانداختیم تا بتوانیم صحبت کنیم که همیشه هم صدا خوب نبود و ...
اصل حرفم این بود که با این پیشرفت رسانه، شخصیت آن ماهیفروش را زیاد دیدهام و میبینم؛ انسانها انگار با رسانه #مسخ میشوند و مدام در حال تغییر شکل باطنی و ظاهری هستند.
شاید آن وقت که #کافکا، رمان #مسخ را با این سطر شروع کرد: «#گِرگور_سامسا صبح که از خواب بلند شد، دید تبدیل به #حشره_عظیمالجثه شده است.» و یا وقتی #یونسکو در نمایشنامهی #کرگدن از کرگدنشدن آدمها حرف زد، بسیاری از مردم، این متنها را فانتزی و تخیلات زیاد نویسنده میدانستند، اما امروز رسانه نشان داد که اینها تخیل نیستند و به راحتی میشود انسانها را مسخ کرد و به چیز دیگری تبدیل کرد. البته مسخ همیشه هم بد نیست و انسان میتواند صبح که از خواب بلند شد، ببیند که #انسان_کامل شده است و بال در آورده و به سمت آسمان در حال پرواز است...
ارسال نظر در مورد این مقاله