)
بزرگ‌ترین قدرت انسان
معرفی کتاب‌هایی درباره‌ی تصمیم و انتخاب
حنانه طوسی
انگار ۱۲ و ۴/۳ ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم می‌خواهد نامزد ریاست جمهوری شود
نوشته: دونا گفارت
ترجمه: مهتاب محبوب
ناشر: هوپا
«ونسا» دختر ۱۲ ساله‌ای است که عاشق هجی‌کردن کلمات است و به اندازه کافی دلیل برای استرس دارد، اما درخواست مادرش برای ریاست جمهوری در آمریکا، او را بیش از همیشه نگران کرده است. این شرایط زمانی بحرانی‌تر می‌شود که ونسا، یادداشت‌های تهدیدآمیزی که به مادرش ارسال شده بود را پیدا می‌کند. ونسا حالا باید تصمیم بگیرد که آیا می‌تواند علاوه بر مدیریت مشکلات و استرس‌های خودش، کمک‌کار مادرش هم باشد.
نام تشکیلاتی‌ام پروانه
نوشته: احلام بشارت
ترجمه: عظیم طهماسبی
ناشر: میچکا
داستان درباره‌ی دختر نوجوان فلسطینی است که پر از سؤال است. هر وقت یکی از سؤال‌هایش را انتخاب می‌کند تا از خانواده‌اش بپرسد، مادرش می‌گوید: «نباید به این مسائل فکر کنی. اگر هرکسی بدون سبک سنگین‌کردن حرفش، شروع کند به وراجی، اوضاع قاراشمیش می‌شود و اشغالگران از این موضوع خوش‌حال خواهند شد.» پس تصمیم می‌گیرد تا سؤالاتش را در وجود خودش نگه دارد. سؤالات مثل پیله‌ای دورش تنیده می‌شوند و او تلاش می‌کند تا با پیداکردن جواب سؤالات انتخاب شده‌اش، تبدیل به پروانه‌ای بشود که به جواب سؤالاتش رسیده است.
پسری که می‌خواست رئیس‌جمهور شود
نویسنده: دن گاتمن
مترجم: مونا قائمی
ناشر: انتشارات گام
«جادسون مون» پسر شیطان و پردردسری است که با یک پیشنهاد عجیب رو‌به‌رو می‌شود: رئیس‌جمهور شدن در ایالات متحده. دوستش «لین» مشاور او می‌شود و قول می‌دهد اگر مون به حرفش گوش کند رئیس‌جمهور خواهد شد. دو پسر تلاش می‌کنند تا با انتخاب روش‌های مناسب برای تبلیغات که بزرگ‌ترها از پسش بر نمی‌آیند، نتایج انتخابات را به نفع خودشان تغییر بدهند.
پسری که رئیس‌جمهور شد
نویسنده: دن گاتمن
مترجم: مونا قائمی
ناشر: انتشارات گام
«جادسون مون» حالا رئیس‌جمهور ایالات متحده شده است و تازه مشکلات شروع شده. باید تصمیم بگیرد که چگونه کشور را اداره کند. آیا می‌تواند برای مشکلات پیش رو تصمیمات درست را بگیرد؟ آیا می‌تواند جلوی بروز و پیشرفت مشکلات اقتصادی را بگیرد؟ آیا می‌تواند وزیران و مشاوران مناسبی را برای خود انتخاب کند تا در تصمیم‌گیری‌ها کمکش کنند؟
شجاع مثل تو
نویسنده : جیسون رینولدز
مترجم: شقایق قندهاری
ناشر: افق
«جینی» برای اولین‌بار محل زندگی‌اش در «بروکلین» را ترک می‌کند تا به همراه برادرش برای تعطیلات تابستان به مزرعه‌ی پدربزرگ و مادربزرگش در «ویرجینیا» بروند. جینی در این سفر متوجه می‌شود که پدربزرگ شیک‌پوش و شجاعش نابینا است و تا امروز این واقعیت را زیر عینک سیاهش مخفی کرده بود. جینی تصمیم می‌گیرد تا از کارهای پدربزرگش سردر بیاورد و در این مسیر مجبور می‌شود بین گذشتن، ترسیدن و شجاع‌بودن، بین نگرانی و تصمیم‌گرفتن، بین خیلی از حس‌هایی که شاید مانعمان باشند برای رسیدن به خواسته‌هایمان، انتخاب کند تا بتواند پله‌پله جلو برود و با پدربزرگ واقعی‌اش آشنا بشود.
گورکن و راسو
نویسنده: ایمی تیمبرلیک
مترجم: پژمان واسعی
ناشر: طوطی
دو کتاب «گورکن و راسو: خانه‌ی سنگی» و «گورکن و راسو: دایناسور در مرغدانی» داستان زندگی گورکنی است که سنگ‌شناس ماهری است و بر اساس اتفاقی باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد و می‌تواند با راسویی که به خانه‌اش آمده است زندگی کند؟ گورکن برای تحقیقاتش نیاز به تمرکز و آرامش دارد و راسو آشپزی ماهر است و پر سر‌وصدا. گورکن در مدت زمانی که راسو در خانه‌اش به صورت موقت زندگی می‌کند، باید سود و زیان‌های بود و نبود راسو را در زندگی‌اش بررسی کند و در آخر تصمیم بگیرد آیا بودن راسو در زندگی‌اش برایش مفید است یا نه؟
)
ارسال نظر در مورد این مقاله