خالق اساطیر در دنیای مدرن
نگاهی به زندگی و آثار نیل گیمن
هاجر زمانی
فقط چهار سالش بود که فهمید عاشق کتابخواندن است و هیچ چیزی را بیشتر از دنیای توی کتابها دوست ندارد. محل مورد علاقهاش کتابخانهی محله بود و حتی وقتی نویسندهی معروفی هم شد، توی مصاحبهاش گفت: «همه من را به عنوان یک نویسنده میشناسند، اما من خودم را خوانندهی کتابها میدانم. ما باید بخوانیم، چون وقتی چیزی میخوانیم، جهان تغییر میکند. کتابخانه مأمن و پناهگاه ماست و یک راه نجات از دنیای بیرون. ما باید بچهها را کتابخوان تربیت کنیم، تا تخیلشان قوی شود و جهان را عوض کنند».
«نیل ریچارد مککینون گیمن» یا همان «نیل گیمن»، متولد 1960 و اهل «همپشایر» انگلستان است. پدرش تاجر و مادرش داروساز بود. توی همان کودکی فهمید که هیچ دوست و همبازی مثل کتاب نمیتواند سرگرمش کند. هفت ساله بود که تصمیم گرفت نویسنده شود. میپرسید چطور؟! توی یکی از جشن تولدهایش وقتی خیلی از بچهها کاسه و بشقاب یا کادوهایی که دوست ندارند، هدیه میگیرند، او کتاب «سرگذشت نارنیا» را هدیه گرفت و همان موقع این جرقه توی ذهنش زده شد که باید به این مسیر برود. وقتی 23 ساله شد، رویایش را جدی گرفت و شروع کرد به نوشتن در روزنامهها. اوایل داستانهای کوتاه منتشر میکرد و در بیستوششسالگی اولین کتابش را چاپ کرد.
وقتی نوجوان بود، به شدت کنجکاو بود و اهل سؤالپرسیدن؛ آن قدر که یک روز معلمِ مدرسه بعد از کلاس نگهش داشت و به او تذکر داد: «تو اطلاعات زیادی داری، با این حال مدام در حال سؤالپرسیدنی! اینجوری خیلی زود تبدیل به شخصیت منفور کلاس میشوی! کمی سعی کن شبیه بقیه باشی!» نیل، مدتی این توصیه را جدی گرفت، اما زود متوجه شد توی مثل بقیه بودن را دوست ندارد! برای همین وقتی به جایگاه خوبی رسید، مدام به دیگران توصیه میکرد: «کمرنگ نباشید! سرتان را بالا بگیرد. ممکن است بهتان شلیک کنند، شاید هم نکنند!»
نویسندههای معروف چطوری مینویسند؟
خیالتان را راحت کنم و از همین اول بگویم که بعضی از نویسندهها توی نوشتن خیلی وسواسی هستند! یعنی اینجوری نیست که وقتی شب داستانشان تمام شد، فردا آن را برای ناشر بفرستند. خیلیها هر داستان را بارها و بارها بازنویسی میکنند. نیل هم از این وسواسیهای کاردرست است! او نسخهی اولیهی کارهایش را روی کاغذ مینویسد و بعد آن را تایپ میکند و موقع تایپ حذف و اضافه انجام میدهد.
خودش میگوید وقتی داستانی را تمام کرد، اولین خواننده یا بهتر بگویم شنوندهی داستانش، سگش است! داستان را برای او میخواند و به واکنشهای او توجه میکند. او میگوید: «سگم یک منتقد سختگیر است و تا حوصلهاش سر رفت و خسته شد، دیگر گوش نمیدهد و محل را ترک میکند!»
مرحلهی بعد دوستان نیل هستند. او این نسخه را برای آنها ایمیل میکند و برای یک هفته داستان را کنار میگذارد و سعی میکند به آن فکر نکند. بعد از یک هفته سراغش میرود و نظر دوستانش را در مورد آن داستان میخواند. صبر کنید! کار همین جا تمام نمیشود. نیل بعد از اعمال نظر دوستانش، کار را برای چند هفته دیگر کنار میگذارد و بعد دوباره سراغش میرود. این بار با نگاه یک شخص دیگر آن را میخواند، مثلاً یک مخاطب نوجوان، و کلاً فراموش میکند آن داستان را خودش نوشته است! باز هم اصلاحات اعمال میشوند.
جالب شد؟! باز هم مانده! دوباره داستان آرشیو میشود و دفعهی آخر وقتی است که داستان را با صدای بلند برای خودش میخواند. به این فکر میکند که آیا توانسته چیزی را که توی سرش بوده، روی کاغذ پیاده کند یا نه؟
به نظر من که همین صبر و حوصله و بارها بازنویسیکردن و حتی کنارگذاشتن اثرش، وقتی آن طور که دوست دارد خوب نشده، باعث شده که گیمن یکی از بهترین نویسندههای معاصر ادبیات نوجوان بشود.
یک نویسندهی همهکاره
نیل جزو معدود نویسندههایی است که فقط داستان نمینویسد! او علاقهی زیادی به کُمیک دارد و مدتی سردبیر یک نشریهی کمیک بود. جالب است بدانید او داستان کوتاه مینویسد، نمایشنامه و فیلمنامه مینویسد و فیلم میسازد و حتی زیرنویس فیلم تهیه میکند و جالبتر از همه این است که مفیدترین کارش را همان تهیهی زیرنویسها میداند!
بیشتر از 90 جلد کتاب دارد که اکثرشان کمیک هستند و فقط هجدهتایش کتاب هستند، با این حال توی ایران بیشتر به خاطر داستانهایش معروف شده است.
نویسندهی مورد علاقهاش «تالکین» است و به رمان «هری پاتر» علاقه ندارد. او آن قدر متجدد است که دوستانش به او لقب «ستارهی راک ادبیات» دادهاند.
آثار نیل گیمن
شروع موفقیت و شهرت نیل با کتاب «خدایان آمریکایی» بود. این رمان جوایز زیادی گرفت و رمان برگزیدهی سال شد. از روی این رمان طنزآلود که اسطورهها نقش پررنگی در آن داشتند، سال 2017 سریالی به همین نام ساخته شد که آن هم به شدت مورد استقبال قرار گرفت.
البته قبل از آن در سال 1996 با انتشار مجموعه کمیک «مرد شنی» به دنیای کمیک خودش را شناسانده بود.
موفقترین و معروفترین اثر گیمن، کتاب «گورستان» است که توی ایران هم بارها و بارها چاپ شده است: نوجوانی که در دو سالگی خانوادهاش به طرز مرموزی کشته میشوند و او در میان اهالی یک گورستان قدیمی، بزرگ میشود و از آنها مهارتهای ماوراءالطبیعی مثل غیبشدن و ردشدن از دیوار را یاد میگیرد. این رمان چهار جایزهی بزرگ بینالمللی را برد؛ از جمله «هیوگو»، «نیوبری» و «کارنگی».
توی سایت «گود ریدز» هم یکی از چهار رمان برگزیده و پرطرفدار نوجوان است.
اصالت نیل به کشور لهستان برمیگردد؛ کشور اسطورهها و موجودات فانتزی. برای همین، اسطورهها در همهی کارهایش نقش پررنگی دارند و آنها را مدرن و امروزی کرده است. از جمله کتاب «اساطیر نورس» که در سال 2017 چاپ شد و خوانندهها آن را پسندیدند.
کتاب «فال نیک» هم یکی از آثار آخرالزمانی اوست که طرفداران فانتزی عاشقش شدند و داستان جالب و خلاقانهای دارد و حتی با الهام از این داستان، چند فیلم و سریال و تئاتر ساخته شده است.
ارسال نظر در مورد این مقاله