10.22081/hk.2023.75261

و من مسافرم ای بادهای همواره مرا به وسعت تشکیل برگ‌ها ببرید

موضوعات

ایران‌گردی

و من مسافرم ای بادهای همواره

مرا به وسعت تشکیل برگ‌ها ببرید

سمیه سلطانپور

خیلی فکر کردم که برای ایران‌گردی این شماره چه بنویسم! در این که زمین همیشه به عنوان مادر اسم برده می‌شود، شکی نیست، و هر قسمت از زمین قاعدتاً مادرانگی خاص خودش را دارد، اما در مورد مادرانگی می‌شود انسانی یا موجودی یا حتی تکه‌زمینی را پیدا کرد که از بقیه حس مادرانگی‌اش غلیظ‌تر و مثال‌زدنی‌تر باشد؛ مثلاً همین ایران خودمان.

می‌خواهم از آن بالا شروع کنم و بگویم آن دریاچه‌ی بزرگ که دریای خزر صدایش می‌زنند، مادرانگی‌اش آن‌قدر هست که در کنارش جمعیت بسیار زیادی را جمع کرده است و بی‌منت نان همه‌یشان را در اختیارشان می‌گذارد، از شیلات گرفته تا چوب‌های جنگل و ...

گیلان بسیار کوچک است، اما به اندازه‌ی یک کشور پر از نعمت است، از آب و هوایش که عالی است بگذریم، آن جنگل‌های بزرگ و سرسبز، که به تنهایی اکسیژن نیمی از ایران را آماده کرده‌اند و بدون منت در اختیار ما می‌گذارند، را ببینید. می‌دانید تنوع گیاهی و محصولات گیلان باعث شده از نظر غذایی یکی از پرتنوع‌ترین مناطق جهان باشد؟!

مثلی در استان‌های شمالی ایران است که می‌گوید؛ شما چوب خشک را در زمین بکارید، سبز می‌شود؛ و این را با چشمان خودتان می‌بینید که اگر یک خانه‌ی قدیمی را به حال خود رها کنند، بعد از چند سال گیاهانی خودرو از در و دیوارش بالا می‌آیند و جنگلی را به صورت کاملاً طبیعی می‌سازند. این همه بخشش زمین و آسمان مناطق شمالی ایران، تنها حسی را که در من زنده می‌کند، حس بخشندگی یک مادر است.

بحث سرزمینی به نام ایران است که هر منطقه‌اش بخششی متفاوت دارد، انگار ما فرزندانش را در آغوش کشیده است و هر چه بخواهیم در اختیارمان می‌گذارد. اصلاً این فکر را از سرتان بیرون کنید که بگویید همه جای دنیا همین است، اکثر کشورها یک یا نهایتاً دو منطقه دارند که یک یا دو نوع آب و هوا دارد و محصولات زمینشان محدود است. شما از شمال ایران به غیر از دریا و ماهی‌ها و خاویارش، که همین خاویار تنها و تنها محصول ایران است، که بگذرید، میوه‌هایی دارد که منحصر به فرد هستند، مثل کیوی، پرتقال‌های متنوع، سیب، انجیر، کونوس، انبه‌ی مخصوص شمال، ازگیل، گلابی وحشی، تمشک و اخته و ... و اصلاً کسی باور نمی‌کند که کمی پایین که می‌آیید، می‌رسید به استان قزوین و زنجان و البرز که محصولاتشان و آب و هوایشان کاملاً متفاوت است، شما در این مناطق انگورهای متنوع، سیب، هلو، شلیل، زردآلو و ... را می‌بینید و آب و هوایی سرد و کوهستانی با زمینی که پوشش آن کاملاً متفاوت است، بین این دو منطقه البته دقیقاً میان کوه‌ها، گندمزارهای زیبا، چشم‌نوازی خاصی دارند.

مادر دقیقاً چه می‌کند که این همه به نظر همه محبوب و دوست‌داشتنی است؟! مادر آن‌چه دارد را در اختیار بچه‌هایش می‌گذارد و عدالت مادرانه با عدالتی که معمول است، متفاوت است، خیلی‌ها فکر می‌کنند که عدالت تقسیم اموال و دارایی و احساسات به یک اندازه بین بچه‌هاست، اما این درست نیست، عدالت مادرانه، زیباترین نوع عدالت است، او به هر کس به اندازه‌ی خودش محبت می‌کند و هوایش را دارد؛ طوری که بچه‌ها حس نمی‌کنند بینشان تبعیض قائل شده، طوری که شاید اصلاً این بخشش به یک اندازه نباشد، اما برای هر فرزند کافیست و او را راضی می‌کند. حتی گاهی فرزندان از محبت مادر سرریز می‌شوند... ایران دقیقاً همین کار را با مردمش می‌کند.

ایران در جنوب هم دریا دارد، آن هم دریایی که به آب‌های آزاد دنیا راه دارد، ماهی‌های بسیار متنوع که دریا بدون هیچ هزینه‌ای پرورش می‌دهد و بدون هیچ منتی در اختیار مردم قرار می‌دهد، و همین دریا که آبی زلال و پاک دارد و ماهی‌های بسیار متنوع، زیرش منابع درجه یک نفت و گاز دارد، طوری که ایران را در بالاترین رده‌ی نفت و گاز جهان قرار می‌دهد، البته جالب است که این نفت و گاز فقط محصول خلیج فارس نیست و درون ایران و حتی در منطقه‌ی کویری قم هم نفت و گاز وجود دارد. این‌ها اگر مادرانگی نیست پس چیست؟!

عجله نکنید، هنوز از این مادر حرف‌های زیادی هست که باید برایتان بگویم.

فکر کنید در این کشور کمی پایین که می‌آیید و تقریباً در وسط و مرکزش، کویرهایی دارد که گرم‌ترین نقطه‌ی زمین هستند؛ مثل کویر لوت، و تصور کنید کشوری که در شمالش پلنگ و خرس قهوه‌ای و فوک خزری و گراز و ... دیده می‌شود، یک‌باره در کویرش شتر و یوزپلنگ و مارهای سمی و سوسمار و ... هست و باز اگر کمی پایین برویم به سمت سیستان‌وبلوچستان، به شگفتی‌های بیشتری می‌رسیم، فکر کنید در کشوری که سمت غربش یخبندان است و در رشته کوه‌های زاگرس دمای هوا به منفی بیست درجه می‌رسد، همان موقع در چابهار می‌توانید با یک شلوار پارچه‌ای و یک پیراهن خنک، قدم بزنید. می‌توانید از میوه‌هایی مثل موز، انبه و خرما بخورید و چشم ببندید و به ساحلی بروید که اگر اسمش را به شما نگویند، فکر می‌کنید که امریکای جنوبی هستید، در حالی که در ساحل مکران هستید؛ کنار دریای عمان و تمساح‌های زیبایی که نامشان گاندو است. همین منطقه شگفتی‌های زیادی دارد، یکی از این‌ها چسبیدن کویر با آن رمل‌های شنی زیبا به شن‌های ساحل است که کمتر در جاهای دیگر دنیا به این زیبایی دیده می‌شود و اگر باشد بعید است در آن کشور هزار کیلومتر بالاترش جنگلی داشته باشد که در آن خرس زندگی می‌کند، یا هزار کیلومتر غربش جنگل تنگ بلوط باشد که سنجاب‌های زیبا از درختانش بالا می‌روند، و یا در کمی آن طرف‎تر کوهرنگ است که از دل یخچال‎هایش آب گوارایی همیشه و در هر لحظه از سال از کوه جاری است.

چهارفصل‎بودن ایران اصلاً رؤیا نیست و دقیقاً چیزی است که می‌شود آن را با چند روز سفر به چشم دید.

مثلاً چه کسی باور می‌کند که وقتی شما در شهری مثل قم از دمای پنجاه درجه‌ی گرمای وسط تابستان دارید ذوب می‌شوید، فقط بیست کیلومتر آن طرف‌تر روستاهایی باشند مثل فردو، وسف و کرمجگان که باید شب را با پتو خوابید و پوشش گیاهی‌ای دارند که اصلاً باورکردنی نیست. کنار شهر قم که بیشتر از انار و انجیر از آن نمی‌روید، فقط با بیست دقیقه رانندگی به روستاهایی می‌رسید که بهترین گیلاس و زردآلو و قیصی و آلبالو را دارند.

می‌بینید ایران هیچ وقت نه از غذا و نه از نوازش آب و هوا و نه از پوشش زیبای زمینش، شما را محروم نمی‌کند و همیشه و در هر منطقه‌اش چیزی دارد که شما دست خالی از آن بیرون نیایید.

خوزستانش که به تنهایی برابری می‌کند با چندین کشور پیشرفته، از نفت و گازش که گفتیم، اما بشنوید از تنوع خرمایی که این منطقه دارد، چیزی حدود بالغ بر چهل نوع خرما در استان‌های خوزستان، بوشهر و بندرعباس داریم، البته کرمان و سیستان‌وبلوچستان را هم به آن اضافه کنید.

ترکیب درخت‌های نخل، کنار مرکباتی مثل پرتقال و لیمو و نارنگی، در کرمان و مخصوصاً بم بسیار دیدنی است و چند کیلومتر آن طرف‌تر پسته دارد که فقط محصول ایران است...

مازندران و گلستان هم که کم از گیلان ندارد و برنج این سه استان، که نزدیک بود یادم برود، که بهترین برنج دنیاست. برنج شمال که خودش انواع مختلف دارد، تنها برنج ایران نیست، بلکه این مادر مهربان، درست در قلب استان اصفهان، برنج فلاورجان را دارد، در زمین‌هایی که بر ساحل زاینده‌رود هستند، درست کنار مزارع آفتابگردان‌ها و بلال‌ها و چغندر‌ها و ...

چطور می‌شود همه‌ی خوبی‌های این مادر را در این صفحات گنجاند؟ هنوز خراسان و زعفران و زرشکش، یزد و طبیعت بی‌نظیرش، فارس و درختان اقاقیا و نارنجش، کرمانشاه و کوه‌های منحصر به فردش، کردستان و ساز طبیعتش، کهکیلویه‌وبویراحمد و ابشارهای زیبایش، تهران و دماوند سر به فلک کشیده‌اش، مرکزی و همدان و لرستان و آذربایجان‌های زیبا و .... مانده‌اند. هنوز بسیاری از حیوانات را نگفته‌ام، مثلاً روباه زیبای کویری که یک‌باره وسط شهری مثل قم می‌بینیدشان که دارند پرسه می‌زنند یا روباه قرمز کویری که بسیار نادر است و در گرمای بالای هفتاد درجه کویر به راحتی زندگی می‌کند. خارپشت‌ها و لاک‌پشت‌ها و گورخر معروف ایرانی که در شاهنامه خوراک رستم دستان بود و موش‌های بسیار متنوع و گربه که همیشه یار همه‌ی ایرانیان بوده و هست، و سگ که وفایش برای همه‌ی ما مثال‌زدنی است، یا اسبی که نژاد ترکمنش عالی است و ...

این مادر آن قدر بخشنده است که هر چه بخواهم از آن بگویم، باز هم نمی‌توانم تمامش را ذکر کنم.

اما این را هم باید اضافه کرد که مادرها گاهی هم عصبی می‌شوند، گاهی فریاد می‌کشند و این اتفاقاً قانون مهربانی مادرهاست، باید جاذبه و دافعه را هم‌زمان داشته باشند و همین دوست‌داشتنی‌ترشان می‌کند، زلزله‌ها و سیل‌ها و حوادث دیگر طبیعی هم اگر خوب دقت کنیم، جزئی از مادرانگی ایران است و باید که گاهی ما را به خودمان بیاورد که دست از بازیگوشی برداریم و حواسمان باشد که این مادر زیبا را ناراحت و نگران نکنیم.

خودتان حتماً در هر منطقه‌ای از ایران که هستید، بسیاری از بخشش و مهربانی مادری به نام ایران را دیده‌اید. حیف که فرصت نیست تا از دومین قله‌ی مرتفع جهان، دماوند زیبا بگویم که آرش بر بالای آن رفت و تیر انداخت، از جلگه‌هایش، آبشارهایش، رودهایش، پرندگانش، خاکش و...

CAPTCHA Image