کلیدواژهها
موضوعات
ایرانگردی
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند[1]
معماری نیلوفر و شمسه در کاشیکاری ایرانی_اسلامی
حکیمه خلخالی
معماری ایرانی_اسلامی پر است از زیباییهایی که هر کدام معنی خاصی دارند، برای همین کتابهای بسیار زیادی در مورد آن نوشته شده است و نوشته خواهد شد.
یکی از جذابترین زیباییهای این معماری، کاشیکاری است؛ چیزی که حتماً همهی شما دیدهاید. هر روز از جلوی هر مسجدی که عبور کنید، کاشیکاری را خواهید دید، و در دوران قدیم این کاشیکاریها با هدف و معنی کار میشدند. در این مقاله قصد داریم از تنها یکی از این معانی صحبت کنیم.
سر در مساجد قدیمی مثل مسجد امام اصفهان را دیدهاید و تا به حال به آن توجه کردهاید؟! دیدن منظورم نگاهکردن معمولی نیست، منظورم مشاهدهی دقیق است، طوری که اگر الان از رنگ و طرحهای آن با شما صحبت کنم، دقیق توی ذهنتان آن را مرور کنید. خب اگر هم ندیدهاید، ایرادی ندارد، با عکسی که مدیرهنری محترم در این صفحه برایتان منتشر میکند، میتوانید موضوعی را که میخواهم برایتان بگویم، مشاهده کنید.
در سر در ورودی مسجد دو کتیبه به سمت بالا رفته است و بعد به هم رسیدهاند، در نقطهای مرکزی. آن بالا درست در نقطهی مرکزی، اشکالی هندسی وجود دارد که شبیه خورشید است و به آن «شمسه» میگویند. خورشید نماد نور و روشنایی، نماد خداوند است. و اگر به کتیبهها و کنار آن ستونهای مارپیچ فیروزهای نگاه کنید، چیزی مثل ساقههایی درهمتنیده میبینید که دستبهدستهم دادهاند، یا در هم پیچیده شدهاند و بالا رفتهاند تا رسیدهاند به خورشید. این ساقههای مارپیچ به عقیدهی بسیاری از محققان، نیلوفرهایی هستند که به سمت خورشید میروند. گل نیلوفر خاصیت عجیبی دارد، نیلوفر آبی در شرایط بسیار نامناسب در آبهای گلآلود به وجود میآید و علیرغم همهی موانع، بیآنکه کوچکترین اثری از گلولای و آلودگی را به خود بگیرد، به رشد خودش ادامه میدهد. ریشهی نیلوفر در خاکولجن است و ساقهی آن در آبهای تیره، ولی تاج آن بهطرف خورشید حرکت میکند؛ این یعنی شکفتن معنوی و به همین دلیل، نیلوفر بهعنوان سمبل زیبایی و نماد کمال شناخته میشود. ریشههای آن مظهر ماندگاری و ساقهاش نماد بند ناف است که انسان را به اصلش پیوند میدهد و گلش پرتو خورشید را تداعی میکند و غنچهی آن، هممعنی با تخم کیهان است؛ باز و بسته شدن آن در سپیدهدمان و هنگام غروب، خورشید و منبع الهی نور و حیات را تداعی میکند.
ظهور نیلوفر از آبهای اولیه که عاری از هرگونه آلودگی بوده، نشانهی خلوص، پاکی و نیروی بالقوه است؛ این گل با این ابعاد، نماد باروری، کامیابی، قدرت حاصلخیزی است.
خصوصیات نیلوفر را که بررسی میکنیم، واژهای به نام امید بیشتر از همه در آن دیده میشود، با اینکه ریشه در گلولای دارد و در آبهای تیره و تالابها و مردابها رشد میکند، اما گلی بسیار زیبا دارد و امیدش همیشه زنده است و قد میکشد به سمت منبع نور، یعنی خورشید. انگار دارد به انسانها درس امیدواری و هدایت به سمت منبع نور، یعنی خداوند را میدهد.
در سر در مساجد باستانی ایران، سرو و گلهای انار و کنگر و غیره هم دیده میشوند که همگی معانیای بسیار زیبا دارند که حتماً شما خودتان آنها را سرچ کرده و از خواندن معانی آنها لذت خواهید برد.
کنار نیلوفرها، همیشه آیاتی از قرآن هم آمدهاند که همان کلمات هدایتشونده هستند که با نیلوفرها، چشم انسان را بالا و بالاتر میبرند تا متوجه شمسه یا خورشید شویم. انگار معماران با این نوع معماری، هر لحظه به بیننده یادآوری میکنند که همه چیز به سمت منبع نور، یعنی خداوند منتهی میشود، و یا به قول قرآن همه از خداییم و به سوی خدا میرویم.[2]
البته نیلوفر و شمسه در ایران باستان هم بوده است و آنجا هم همین معنی را داشته و خورشید نماد مهرورزی بوده که البته مهرورزیِ مطلق همان خداوند است.
این که در کاشیکاری و معماری ایرانی_ اسلامی همیشه چشم در حالت حرکت است، از پایین به بالا، یعنی انسان در حال تکامل است و اصلاً درجازدن معنی ندارد و همیشه باید انسان امید داشته باشد به فردایی بهتر و این که هر روز کاملتر از روز قبل باشد.
شما هم از این به بعد به کاشیکاریها و گچبریهای آثار باستانی دقت کنید و خودتان از نزدیک حرکت از پایین به بالا و رسیدن به دایرهی مرکزی و نقطهی وسط آن را مشاهده کنید. حتماً از دیدن آن همه رنگ و زیبایی لذت خواهید برد و حتماً برایتان بعضی چیزها سؤال خواهد شد و برای پیداکردن جواب سؤالهایتان جستوجو خواهید کرد و به جوابهایی زیبا و امیدوارکننده خواهید رسید.
و در آخر این را هم بگویم که اگر دقت کنید، نیلوفرها در هم میپیچند و بالا میروند، یعنی به تنهایی نمیتوانند به خورشید برسند و این هم برای ما درسی است که اگر با جامعه به سمت خورشید حرکت کنیم زودتر میرسیم و راه رسیدن به منبع نور، تنهایی و در انزوا نیست، پس کلمهی امید، واژهای اجتماعی است و اگر جامعهای امیدوار باشند، آن جامعه زودتر به کمال میرسد و فردفردِ آن جامعه هم، امیدوار خواهند شد و روزبهروز به کمال، یعنی انسانِ کاملشدن، نزدیکتر میشوند.
[1] شعری از سهراب سپهری
[2] سوره بقره، آیه 156
ارسال نظر در مورد این مقاله