10.22081/hk.2023.75034

می‌ترسیم؛ پس هستیم!

موضوعات

می‌ترسیم؛ پس هستیم!

یحیی حسینی

ترس چیست؟ چگونه به وجود می‌آید؟ چگونه با آن برخورد کنیم؟ آیا ترس‌های ما مانع رشد و پیشرفتمان می‌شوند و یا بالعکس، می‌توانند زمینه‌ساز و محرکی برای رشد و پیشرفت انسان باشند؟ این سؤالات، ساده به نظر می‌آیند؛ اما پاسخ دادن به آن‌ها ساده نیست.

هر انسانی در بدو تولد حس ترس را تجربه می‌کند؛ یعنی جداشدن از دنیای امن و حفاظت‌شده‌ی بدن مادر و ورود به دنیایی جدید که آماده‌ی رویارویی با آن را نداریم. همه‌ی ما کم‌وبیش از این وضعیت نجات پیدا می‌کنیم؛ اما تجربه‌ی این مواجهه تا پایان عمر گریبان‌گیر ما خواهد بود و بخشی از شخصیت ما را شکل خواهد داد. ترس ممکن است منجر به حفاظت از خود، رشد شخصیتی، خلاقیت و همبستگی با جامعه شود یا باعث شود کم‌رو، عقده‌ای، متوهم و یا ستیزه‌جو شویم.

ترس، غریزه‌ای مشترک میان همه‌ی موجودات زنده است، یا بهتر است بگوییم که ترس، به‌عنوان قوی‌ترین و قدیمی‌ترین احساس، در زنده‌ماندن و ادامه‌ی نسل بشر، بسیار حیاتی است؛ چون باعث فعال‌شدن سامانه‌ی عصبی خودکار و آمادگی بدن برای فرار یا مبارزه می‌شود.

ترس از ارتفاع، ترس از تاریکی، ترس از صدای بلند، ترس از حیوانات درنده، ترس از حشرات و ... ترس‌هایی هستند که باعث بقای انسان تابه‌حال شده‌اند. اگر نیاکان و اجداد ما نمی‌ترسیدند، شاید نسل آن‌ها منقرض می‌شد. ترس، باعث شده که نیاکان ما (انسان‌های نخستین) به فکر ایجاد جان‌پناه باشند، به‌ دنبال غذا بگردند و انواع سلاح را برای حفظ جانشان اختراع کنند.

البته اختراعاتی که ریشه در ترس بشر دارند، منحصر به سلاح و باروت نیستند؛ ترس انسان از ابتلا به بیماری، تحمل درد و رنج و در نهایت مرگ؛ انگیزه‌ی اصلی وی برای تحقیق و توسعه در زمینه‌ی دانش پزشکی و کشف و ساخت بسیاری از داروها و واکسن‌ها بوده‌ است. همه‌ی ما ترس و وحشتی را که در سال‌های اخیر با شیوع بیماری کرونا تمام کره‌ی زمین را فرا گرفته بود، به یاد داریم و بعید است که به این زودی فراموشش کنیم؛ کشف واکسن کرونا نمونه‌ی بسیار خوبی است که نشان می‌دهد چگونه ترس‌های بشری می‌توانند منشأ خدمات بسیار ارزنده‌ای باشند. جالب این‌جاست که پیشرفت‌های علم پزشکی در مواجهه با بیماری کرونا، امیدهای تازه‌ای برای درمان برخی بیماری‌های صعب‌العلاج ایجاد کرده است. دانشمندان معتقدند که کشف بزرگ تکنولوژی mRNA که مربوط به ساخت واکسن کرونا است، می‌تواند درمان بیماری‌های مرگ‌باری همچون انواع سرطان و ایدز را امکان‌پذیر کند.

اگر باز هم بخواهیم در مورد ترس و مفید بودنش صحبت کنیم، خوب است درباره‌ی ترس از تاریکی که منجر به کشف آتش شد، حرف بزنیم. انسان اولیه در مواجهه با خطرات محیط اطرافش بسیار آسیب‌پذیر بود؛ غافل‌گیری در مواجهه با حمله‌ی جانوران درنده، یکی از این نقاط ضعف بود که در تاریکی شب بسیار پررنگ‌تر می‌شد، پس طبیعی است که ترس از تاریکی در انسان‌ها، به‌عنوان یک حس غریزی نهادینه شد و بعدها باعث کشف آتش گردید. نورِ آتش به انسان کمک می‌کرد تا از خود در برابر خطرات محیط اطرافش مراقبت کند. تا پیش از کشف آتش انسان‌ها فقط در مناطق گرم زندگی می‌کردند؛ اما با کشف آتش انسان توانست در مناطقی با آب‌وهوای خنک زندگی کرده و در فصل سرما خود را با آتش گرم کند. و بالاخره این که دسترسی انسان به منابع غذایی هم افزایش پیداکرد؛ چون که مناطقی با آب‌وهوای معتدل از پوشش گیاهی بهتری برخوردار بودند.

صنایع دیگری هم وجود دارد که ابداع آن‌ها ریشه در ترس بشر داشته است؛ صنعت بانک‌داری و بیمه نمونه‌هایی از این دست هستند. هنگامی‌که مردم به جمع‌آوری ثروت به شکل پول رایج پرداختند، این پول باید در مکانی ذخیره می‌شد و خانه‌ی افراد، مکان ایده‌آلی برای انجام این کار نبود؛ مخصوصاً اگر کسی مقدار قابل‌توجهی پول جمع می‌کرد؛ پس ترس از سرقت پول، باعث شد که کم‌کم بانک‌ها به‌عنوان محلی امن برای نگهداری سرمایه‌ی افراد ایجاد شوند.

 صنعت بیمه نیز تاریخچه‌ای مشابه بانک دارد؛ تاریخچه‌ی صنعت بیمه در جهان به قرن‌ها پیش و زمان رونق تجارت دریایی باز می‌گردد. در آن زمان خطرهای تجارت دریایی مثل طوفان‌، و یا غارت‌گری دزدان دریایی، باعث به وجود آمدن مؤسسات ارائه‌ی خدمات بیمه شد. به مرور صنعت بیمه و بانک‌داری گسترده‌تر شدند و خدمات بیش‌تری ارائه دادند. البته نیاز است این را هم بگوییم که صنعت بیمه و بانک‌داری به مرور کارکرد اصلی خود را از دست دادند! و تبدیل به بنگاه‌های مالی سودآور برای مالکان خود شدند.

صنعت بازی و سرگرمی، نمونه دیگری از کسب‌وکار است که بر پایه‌ی ترس مخاطب بنا شده است؛ اما برخلاف موارد قبل در این‌جا هدف کاستن از ترس مخاطب نیست، بلکه هدف ترساندن مخاطب است! ما پول می‌دهیم تا بترسیم! مثل وقتی که هزینه‌ای برای سپری کردن یک شب در یک مکان ترسناک پرداخت می‌کنیم! یا وقتی به تماشای فیلمی ترسناک می‌نشینیم، و یا وقتی ساعت‌ها در دنیای Resident Evil غرق می‌شویم، یا وقتی بی‌وقفه پای کتاب‌های دارن‌شان می‌نشینیم و آن‌ها را یکی پس از دیگری تمام می‌کنیم؛ در همه‌ی این لحظات ما یک حس ناب و لذت منحصربه‌فرد را تجربه می‌کنیم؛ اما چرا از ترسیدن لذت می‌بریم؟ به نظر کمی متناقض و عجیب است.

در واقع انسان‌ها با قرار گرفتن در موقعیت‌های ترسناک کنترل‌شده، مانند انواع و اقسام داستان‌های عجیب‌وغریب، فیلم‌ها، بازی‌ها و رویدادهای ترسناک، این فرصت را پیدا می‌کنند که با ترس‌های خود روبه‌رو شوند، بدون آن‌که آسیبی ببینند. وقتی انسان‌ها با چالش‌های ترسناک روبه‌رو می‌شوند و آن‌ها را پشت سر می‌گذارند، احساس می‌کنند که قوی‌تر و شجاع‌تر از گذشته شده‌اند. این حس به آن‌ها کمک می‌کند که با ترس خود کنار بیایند و در شرایط واقعی بتوانند بهتر عمل کنند.

از سوی دیگر وقتی افراد با دوستان یا خانواده‌ی خود فعالیت‌های ترسناک را تجربه می‌کنند، احساس نزدیک‌تر شدن به آن‌ها می‌کنند و از این راه ارتباطات خود را تقویت می‌کنند.

و در نهایت وقتی انسان‌ها با چیزی ترسناک مواجه می‌شوند، بدن آن‌ها هورمون‌هایی مثل آدرنالین، دوپامین و سروتونین را آزاد می‌کند. این هورمون‌ها باعث می‌شوند که افراد احساس هیجان، شادی و خلاقیت کنند. بعضی از افراد به این احساسات عادت کرده و به دنبال تجارب ترسناک می‌روند تا غریزه‌ی ماجراجویی و حس هیجانی خود را ارضاء کنند.

 امروزه کسب درآمد از ترس‌های جامعه به یک هنر تبدیل شده است. شبکه‌های اجتماعی، آنتی‌ویروس‌ها، جراحی‌های زیبایی، داروها و لوازم ضدعفونی، دزدگیرها، بانک‌ها و بیمه‌ها، کلاس‌های موفقیت و... همه و همه بر مبنای یکی از ترس‌های انسانی شکل گرفته‌اند: ترس از تنهایی، ترس از سرقت اطلاعات و تجاوز به حریم شخصی، ترس از پذیرفته نشدن توسط اجتماع، ترس از بیماری و مرگ، ترس از سرقت سرمایه، ترس از خسارت و بلایای طبیعی، ترس از شکست.

با این نگاه، ترس انسان همیشه منبع خوبی برای کسب درآمد افراد سودجو و یا شاید هوشمند بوده است. گاه این سود دوطرفه بوده است و هر دو طرف از این ارتباط نفع برده‌اند؛ و گاه فقط صاحبان قدرت و سرمایه از این ترس سود جسته‌اند. این شما هستید که تعیین می‌کنید چگونه با ترس‌هایتان مواجه شوید. آن‌ها را به چشم فرصت ببینید و پله‌های پیشرفت خود را بر روی آن بنا کنید؛ و یا آن‌ها را به دید ضعف ببینید و در پشت آن‌ها پنهان شوید.

 

پی‌نوشت: چاره رهایی از ترس چیست؟ راه‌حل‌های بسیاری برای مواجهه با ترس پیشنهاد شده است. از میان همه‌ی این راه‌حل‌ها، امید جذاب‌ترینشان به نظر می‌رسد. ترس و امید دو روی یک سکه‌اند: دو حالت روانی که در برابر امکانات و رخدادهای آینده شکل می‌گیرند: ترس نشانه‌ای از نگرانی و اضطراب در مورد چیزی است که ممکن است به ما یا دیگران ضرر برساند. امید نیز نشانه‌ای از خوش‌بینی و توقع در مورد چیزی است که ممکن است به ما یا دیگران سود برساند. ترس و امید هم‌زمان در ذات انسان وجود دارند و با هم رقابت می‌کنند؛ شاید بتوان گفت ترس و امید هر دو برای رشد و بقاء انسان ضروری‌اند و هر یک از آن‌ها بدون دیگری مضر است. ترس بیش‌ازحد منجر به ناامیدی، یأس و سکون می‌شود، و امید بیش‌ازحد منجر به غفلت، تکبر و حماقت می‌شود. شما در این مورد چه فکر می‌کنید؟ در شماره بعد بیشتر از امید برایتان خواهیم گفت.

CAPTCHA Image