هیولایی بنام ترس
مهدیس حسینی
کارشناس روانشناسی بالینی
همهی ما بالاخره یه ترسهایی داریم، مثلاً ترس از سگ یا گربه، سوسک یا موش، ارتفاع، صدای رعدوبرق، ترس از قرار گرفتن توی محیطهای بسته، ترس از مرگ یا ترسِ ازدستدادنِ عزیزانمون و حتی ترس از آینده و ...
بعضی از آدمها ترسهاشون توی همون کودکی میمونه، بعضیها تا نوجوانی با خودشون اونها رو میارن و بعضیها هم تا بزرگسالی ترسهاشون همراهشون هست و ولشون نمیکنه! گروهی که ترسهاشون رو با خودشون همهجا میکشونن، اضطرابهای خیلی شدیدی هم دارن.
یکی از حساسترین دوران برای یه شخص، دوران نوجوانی هست؛ این دوران با تغییرات بلوغ همراه هست، اینکه توی این دوره دچار تغییرات روحی و جسمی، فکری و اجتماعی بشین، یه چیز طبیعی هست. یکی از مشکلات و اختلالات توی این سن، بروز ترسهای مختلف هست؛ ترسهای خیالی که عزت نفس و استحکام روانی فرد رو از بین میبره.
ترسها دو دسته هستند:
- ترسهای معمولی و طبیعی که وجودشون برای بقا ضروری هست تا شخص بتونه عکسالعمل لازم رو توی زمان مناسب انجام بده و از خودش در مقابل خطرهای مختلف محافظت کنه.
- ترسهای غیرمنطقی که از اونها به اسم «فوبیا» یاد میشه، موجب اختلال توی جریان عادی زندگی فرد میشن؛ به ترس بیش از حد و غیرمنطقی از چیزهای خاص، فوبیا میگن. ترسهای غیرمنطقی اگه درمان نشن و با شما همراه باشن، با گذر زمان احتمال بروز اختلال اضطراب و ترس از دستیابی به استقلال رو توی شما تشدید میکنن.
ترس در نوجوانی شایع هست؛ شما از افکار خودتون میترسید و سعی میکنید کاری رو انجام ندید که موجب دردسر بشه، یا ممکن هست در بعضی موارد با انجام کارها و رفتارهایی که تا به حال انجام ندادید احساس کنید که از مسیر خارج شدید. ترس از مدرسه، ترس از اختلافات خانوادگی که منجر به طلاق والدین میشه، ترس از انجام کارهای شرمآور و ترس از طردشدن، از جمله ترسهایی هستن که در سنین نوجوانی رایج هست و گاهی به افزایش وابستگی نوجوان منجر میشه و مانعی برای به استقلالرسیدن شماست.
منبع ترس، بیرونی هست و موضوع مشخصی داره، اما عواملی که باعث بروز اضطراب میشن، مبهم و مجهول هستن، واکنش افراد در مواجهه با ترس، مشخص و معلوم هست، اما توی حالت اضطراب شخص نمیدونه که باید چکار کنه، علائم اضطراب یه نوجوان شامل سکوت و بلاتکلیفی، نجواکردن با خود، تکرار مداوم حرکات فیزیکی، اختلالات فکری، وحشت غیرقابل توضیح، حسادت، عصبانیت، کینهتوزی و روابط ضعیف عاطفی با دیگر اعضای خانواده هست.
بسیاری از مردم برای درمان فوبیاهای خود هیچ اقدامی نمیکنن. اگه مبتلا به ترسی غیرمنطقی هستید شاید با خودتون میگید: «ترس من هر چقدر هم شدید باشه، هیچ مشکل حادی ایجاد نمیکنه، پس نیازی به درمان نداره.»
اما من از شما میخوام در پاسخ به سؤالات زیر صادق باشید:
- ترس غیرمنطقی شما مانع از انجام چه کارهایی میشه؟
- تا به حال برای مواجهنشدن با ترستون چقدر انرژی صرف کردید؟
- در زمان مواجهه با ترستون تا چه اندازه استرس و اضطراب رو تحمل میکنید؟
- تا به حال چه موقعیتهای پیشرفتی رو به خاطر ترستون از دست دادید؟
پس اگه ترس غیرمنطقی دارید، فکر میکنم که زمانش فرا رسیده تا نسبت به رفع اون اقدام کنید. اگرچه درمان فوبیاها مشکل هست، اما نتیجهبخش بوده و هست، ترسها احساساتی مقاوم هستن که به راحتی از بین نمیرن، ریشهی اونها توی ذهنتون هست و میتونه روی جسمتون هم تأثیر بگذاره. معمولاً دلیل فوبیا رو در جایی توی کودکی افراد یا حتی قبل از به دنیا آمدن افراد جستوجو میکنن؛ روانشناسان به این کار «روانکاوی» میگن و از این طریق پی میبرن که دلیل فوبیا در فرد چیه و چطور میشه اون رو درمون کرد. در صورتی که درمون به درستی انجام بشه، میتونید یاد بگیرید که ترسهاتون رو مدیریت کرده و زندگی بهتری داشته باشید.
چگونه با ترس غیرمنطقیام مقابله کنم؟
یکی از تکنیکها روش تنفس دیافراگمی هست؛ نوعی تنفس عمیق که میتونه توی درمان ترسهای ذهنی نقش داشته باشه.
روش دیگه حساسیتزدایی یا مواجهه درمانی هست، شما به تدریج با وضعیتی که توی اون هراس دارید مواجه میشید تا بتونید مهارت مقابله با اون رو به دست بیارید.
استفاده از داروهای ضد اضطراب و افسردگی هم میتونه به آرامکردن شما در مقابل ترس کمک کنه؛ البته فراموش نکنید که توی این مقوله، تجویز پزشک الزامی هست، پس از مصرف دارو به صورت خودسرانه دوری کنید.
هنگامی که احساس میکنید بدنتون در حال واکنش نشاندادن به ترسی غیرمنطقی هست، صبر کنید تا سیستم عصبی بدنتون آروم بشه، چشمهاتون رو ببندید و تکنیک تنفس عمیق یا قدمزدن در بیرون از خونه رو انجام بدید.
یادتون باشه شما نباید اجازه بدید که ترسهاتون جلوی پیشرفت یا حتی زندگیکردن راحت شما رو بگیره. ترس شما میتونه روی دیگر افراد خانواده هم تأثیر بگذاره، پس بهتر هست هرچه زودتر اون رو مدیریت کنید.
ارسال نظر در مورد این مقاله