همهی زندگیام را مدیون تخیلم هستم
نگاهی به زندگی و آثار ژولورن
هاجر زمانی
حدود دویست سال پیش آدمی به این دنیا آمد که ژانر تازهای به ادبیاتِ جهان معرفی کرد؛ ژانر علمی تخیلی! البته الآن علاوه بر داستان، کلی فیلم هم با این مضمون داریم. ژانری که توی دنیا کلی هم طرفدار دارد؛ ازجمله نوجوانهای کنجکاو و ماجراجو.
اسم کامل آقای نویسنده «ژولگابریل ورن» بود؛ توی شهری به اسم «نانت» در فرانسه متولد شد. راستش از همان بچگی کلی ماجراجو بود و آرزویش این بود که دریانورد شود! یک بار هم نزدیک بود با قایقش توی رودخانه غرق شود، اما خیلی قهرمانانه خودش را نجات داد.
توی 11 سالگی هم مخفیانه به یک کشتی رفت تا بهعنوان جاشو و پادو روی کشتی کار کند، اما پدرش متوجه شد و او را به خانه برگرداند. ژولِ نوجوان بهسختی تنبیه شد و به پدرش گفت: «از این به بعد در رؤیاهایم سفر میکنم!» و خب! همین هم شد.
پدرش وکیل موفق و پولداری بود و اصرار داشت که ژول هم جا پای خودش بگذارد. در آن زمانها بیشتر بچهها کسبوکار خانوادگی خود را دنبال میکردند، اما ژول علاقهای به این شغل نداشت. با اجبار و اصرار پدرش دورهی وکالت را در شهر پاریس تمام کرد، اما همانجا هم یواشکی کارهای ادبیاش را ادامه میداد!
وقتی اولین نمایشنامهاش را به روی صحنه برد، انتظار داشت پدرش او را تشویق کند، اما پدرش او را دوباره به خانه برگرداند. ژول دوباره به پاریس برگشت و دوباره رفت سراغ کارهایی که ازنظر پدرش نانوآب نداشت. تازه از همه بدتر اینکه پدر، پولتوجیبی ژول را قطع کرد، اما ژول دستبردار نبود و بالاخره توانست داستانهایش را بفروشد و زندگیاش را بهسختی ادامه بدهد.
چند سال بعد ژول توانست ناشری به اسم «پیر ژول هتزل» پیدا کند که کتابهایش را چاپ کند. این ناشر کتابهای نویسندههای معروف مثل ویکتور هوگو و امیل زولا را چاپ میکرد. جالب است بدانید کتاب اولش یعنی «پنج هفته پرواز با بالن» در ابتدا فروش خوبی نداشت. تا اینکه دوست ژول که عاشق بالن بود، یک بالن خیلی بزرگ به اسم هیولا به آسمان فرستاد و مردمِ کنجکاو، برای خریدن کتاب ژول، صف کشیدند! چون دوست داشتند بدانند توی یک بالن چه خبر است!
ژولورن؛ پدر ژانر علمی تخیلی
در زمانی که ژولورن زندگی میکرد، تازه موتور بخار اختراع شده بود. دانشمندها در تلاش بودند تا راهی برای پروازِ انسان در آسمان پیدا کنند و علم در مسیر شکوفایی و نو شدن بود.
ژولورن، به اختراعات علاقهی زیادی داشت، اما به خاطر قوهی تخیلی که داشت، علم را لااقل صدسال جلوتر از زمان خود میدید. او روزگاری را میدید که انسانها در زیر دریا حرکت میکنند و فاتحِ آسمان هستند و حتی به کرهی ماه سفر میکنند. او رؤیاهایش را در داستانهایش پیاده میکرد و در هفتهنامهها بهصورت داستانِ دنبالهدار چاپ میکرد. همین تخیلات او باعث شد تا مردم برای خواندن ادامهی داستانهایش لحظهشماری کنند و سبک جدیدی هم به دنیا معرفی کرد.
جالب است بدانید بسیاری از پیشگوییها و تخیلات ژولورن چند سال بعد به واقعیت پیوست! برای همین به او «پدر اختراع» هم میگویند.
در کنار تخیلاتش، ژولورن در دنیای واقعی هم عاشق دیدن دنیا بود. او عاشق سفرکردن با کشتی بود و هر زمان که فرصت میکرد، با خانوادهاش به سفرهای ماجراجویانه میرفت و کلی ایدهی جدید برای نوشتن پیدا میکرد! البته که بعدها آنقدر پولدار شد که برای خودش کشتی تفریحی خرید!
خسته نباشید آقای نویسنده!
ژولورن 87 سال عمر کرد. در زندگیاش بیشتر از هفتاد رمان منتشر کرد. حتی با گذشت نزدیک دو قرن، هنوز آثار او برای مخاطب، پر از شگفتی است و داستانهایش قدیمی نشدهاند!
معروفترین آثار ژولورن
از برخی آثار ژولورن بارها اقتباس شده و بر اساس آن فیلم و سریال ساخته شده است. شاید یکی از معروفترین کارهایش «سفر به دور دنیا در هشتاد روز» باشد. آقای فاگ، روی همهی زندگیاش شرطبندی میکند که در 80 روز دور دنیا را سفر کند و بعد دوباره به شهرش برگردد وگرنه همه زندگیاش را از دست میدهد. از طرفی یک کارآگاه در تعقیب اوست که داستان را پر از هیجان میکند.
داستان معروف دیگر او، «سفر به اعماق زمین است» یک دانشمند به همراه گروهی وارد یک کوه آتشفشانی میشوند و میخواهند به هستهی زمین سفر کنند. آنجا یک رودخانه و مقدار زیادی فسیل پیدا میکنند که آغاز داستان عجیب آنهاست.
اما یکی از جذابترین داستانهای ژولورن که برای آن تحقیقات علمی و مکانیکی زیادی کرد «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» هست. کاپیتان نمو، با یک زیردریایی سفر میکند و موجودات زیر دریا را کشف میکند. نوشتن این داستان برای ژولورن، بیش از سه سال طول کشیده است!
ژولورن در اعماق زمین گرمای شدید را حدس زده و در داستانش گنجاند، در کرهی ماه بیوزنی را و در خلأ رهایی را، زیر دریا فشار آب و ...، او یک انسان موفق و شگفتانگیز بود و هر کتابش را با عشق نوشت؛ برای همین هم هنوز داستانهایش خواننده دارند؛ چون بهقولمعروف: «هر چه را از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند».
در آخر
بعضی اعتقاد دارند، ژولورن از آینده با ماشین زمان به 200 سال پیش سفر کرده بود که توانست این آثار را خلق کند!
ارسال نظر در مورد این مقاله