10.22081/hk.2023.74729

بیستون بود و تمنای دو دوست؛ آزمون بود و تمنای دو عشق

موضوعات

بیستون بود و تمنای دو دوست،

آزمون بود و تماشای دو عشق

سردبیر

کوه‌ها قصه‌هایی از میلیون‌ها سال زندگی‌شان در دل خود دارند. مثلاً کوهی که عکسش را می‌بینید، هزاران سال است سایه‌بان غاری شده که 1400 سال پیش خدا در آن غار با بنده‌اش صحبت کرد. به خاطر همین سایه‌بان‌بودنش که مانع رسیدن نور خورشید است به غار حرا، به آن «ثبیر» می‌گویند.

ثبیر البته قصه‌هایی قدیمی‌تر هم دارد که یکی از این قصه‌ها او را کوهی خیلی خاص در دنیا کرده است، این کوه محل یک امتحان خیلی سخت و مهم بوده است!

بر شانه‌های ثبیر بود که پدری پسرش را خواباند و خنجر بر گردنش گذاشت تا برای خداوند قربانی کند. ثبیر این امتحان را یادش نمی‌رود؛ خداوند وقتی دید پدر در امتحان قبول شده است، برای این که فرزند زنده بماند، به پدر تقلب رساند و آن میشی بود برای قربانی به جای پسر.

CAPTCHA Image