10.22081/hk.2022.73629

از فضای مجازی همان‌قدر توقع داشته باشید که در توانش هست!

از فضای مجازی همان‌قدر توقع داشته باشید که در توانش هست!

هادی خورشاهیان

بچه که بودیم، خیلی پی بازی کردن می‌رفتیم. آن‌قدر که صدای بزرگ‌ترهای‌مان درمی‌آمد و ما را به درس خواندن فرا می‌خواندند؛ البته نه این‌قدر محترمانه که من نوشتم! کمی تهدید و گاهی تنبیه هم چاشنی کلام می‌کردند! آن موقع درس خواندن حقیقی بود و بازی کردن مجازی. حالا بماند که بازی‌های آن موقع، نسبت به درس خواندن‌های حالا، از حقیقی هم حقیقی‌تر بود. این را به عنوان پیش‌فرض داشته باشید تا برویم از آن زاویه‌ی دیگر به قضیه نگاه کنیم. چند دقیقه صبر کنید تا برسیم به آن زاویه. دیگر الآن است که برسیم. بله رسیدیم! حالا از این زاویه این‌طوری بگوییم که در دوره‌ی نوجوانی ما حقیقت و مجاز با هم متفاوت بودند. حقیقت به خداوند و معنویت ربط داشت و مجاز به دنیا و مسائل مادی. یک‌جور دیگر هم داشتیم. مثلاً عشق حقیقی و مجازی. عشق حقیقی مربوط به خداوند و معصومین بود و عشق مجازی مربوط به یک بشری از جنس خودمان.

از همین جای ماجرا می‌خواهم چندتا نتیجه بگیرم. اوّل این‌که برای این فضای مجازی – که البته از نظر من کاملاً حقیقی است- حداکثر همان‌قدر وقت بگذارید که برای فضای حقیقی می‌گذارید. یعنی اگر با مادرتان در طول شبانه‌روز سی‌صد و یازده کلمه حرف می‌زنید، در این فضا هم با دوستان‌تان همین‌قدرها حرف بزنید. اگر در خانواده یک چیزی را شصت‌وسه درصد باور می‌کنید، در این فضای مجازی هم همان‌قدر باور کنید. اگر به کسی مثلاً توی مترو چهل و هفت درصد اعتماد می‌کنید، در این فضا هم به آدم‌ها همین‌قدر اعتماد کنید. من از آن آدم‌هایی نیستم که بگویم همه‌ی کتاب‌ها، چون کتاب هستند راست می‌گویند و مطالب فضای مجازی چون از هیچ فیلتری رد نشده است، کاملاً غلط است، ولی از آن آدم‌هایی هستم که معتقدم باید درباره‌ی هر مطلبی، به خصوص مطالبی که معلوم نیست چه کسی آن‌ها را نوشته است، راستی‌آزمایی کرد.

تلفن همراه و اینترنت با همه‌ی امکانات‌شان، از نظر من فقط یک امکان هستند. امکانی برای بهتر و راحت‌تر زندگی کردن. برای این‌که اگر در مسافرتیم، بتوانیم خانواده را از احوال خودمان باخبر کنیم. برای این خوب است که از حال و احوال بستگان و دوستان‌مان با خبر شویم. برای ادامه‌ی ارتباطات است نه به وجود آوردن ارتباطات جدید. تلفن همراه برای ما خانواده تهیه نمی‌کند. فامیل سفارش نمی‌دهد. دوست پیدا نمی‌کند. این مال آن قسمتی است که هنوز در تلفن همراه‌مان به اینترنت وصل نشده‌ایم. به اینترنت که وصل می‌شویم، یک مقداری شرایط فرق می‌کند. ممکن است با فامیل‌مان که در شهر یا کشور دیگری زندگی می‌کند ارتباط بیش‌تری پیدا کنیم. ممکن است فامیل‌های دورتر را پیدا کنیم. ممکن است دوستان دوران دبستان‌مان را دور هم جمع کنیم و حتی دوستان جدید پیدا کنیم؛ ولی این‌جا هم باید حواس‌مان به همه چیز باشد. اگر در دنیای واقعی از آدم‌های خبرچین دوری می‌کرده‌ایم، این‌جا هم باید مراقب باشیم. اگر توی پارک از کنار آدم‌های خلافکار با احتیاط رد می‌شده‌ایم و حتی راه‌مان را دورتر می‌کرده‌ایم، این‌جا هم باید همان کار را بکنیم.

فضای مجازی یک خاصیت عجیبی دارد که حتماً شما هم تا حالا با آن برخورد کرده‌اید. در فضای مجازی آدم یک مقدار رک‌تر و حتی پرروتر می‌شود. یعنی یک چیزهایی را که رو در رو نمی‌گوید، در فضای مجازی می‌گوید و سعی هم می‌کند زهر حرفش را با دوتا استیکر خندان بگیرد. این یک طرف قضیه است و یک طرف دیگرش هم سوء‌تفاهم‌هایی است که در فضای مجازی بیش‌تر از فضای حقیقی بین آدم‌ها پیش می‌آید.

درباره‌ی اتفاق‌های بدی هم که در فضای مجازی می‌افتد، همه به اندازه‌ی کافی می‌دانیم. حالا بعضی‌ها ممکن است بگویند این اتفاق‌های بد در فضای حقیقی هم می‌تواند بیفتد ولی اتفاق بد در فضای حقیقی زمان و مکان دارد. یعنی اگر شما ساعت یازده شب به تنهایی در پارک جنگلی نباشید، کسی از شما سوء‌استفاده نمی‌کند، ولی در ساعت یازده شب در اتاق خودتان هم در فضای مجازی ممکن است اتفاق بدی برای‌تان بیفتد. این بخش از آن بخش‌هایی است که باید خیلی مراقبش بود.

باید بگوییم این فضای مجازی دیگر خیلی حقیقی شده است. خوبی‌هایش حقیقی و بدی‌هایش هم حقیقی است. باید اضافه کنیم برای فضای مجازی و کلّاً تلفن همراه بیش‌تر از فضای حقیقی وقت نگذارید. بیش‌تر با خودتان باشید و اطرافیان‌تان. از فضای مجازی همان قدر توقع داشته باشید که در توانش هست. فضای مجازی معجزه نمی‌کند. در عرض چند ساعت نمی‌تواند زندگی شما را از فرش به عرش برساند. نمی‌خواهم بترسانم‌تان، ولی برعکسش را می‌تواند. فقط کافی است چیزی را که دوست ندارید دیگران ببینند یا بشنوند یا بدانند، در اختیارشان بگذارید. به همین راحتی.

CAPTCHA Image