اتاق مشاور
چهطور از والدینمان جواب نه نشنویم
مهدیس حسینی
کارشناس روانشناسی بالینی
هیچی بدتر از این نیست که تقاضا یا خواستهای از والدینتان داشته باشید در نهایت با جواب منفی روبهرو شوید.
مامان، اجازه دارم روز جمعه با دوستانم بروم کوه؟ نه.
بابا میتوانم فردا شب خانهی دوستم بمانم؟ نه.
میشود برایم یه لپتاپ جدید بخرید؟ نه.
حالا بدتر از آن این است که در خانهی خواهر یا برادری داشته باشید که خواستههایش به راحتی برآورده میشود؛ اما چرا زمانی که شما درخواستی از پدر یا مادرتان دارید جواب همیشگی شما نه است؟
گاهی اوقات احساس میکنید که والدینتان به هیچ وجه شما را درک نمیکنند؛ اما قدمهای مؤثر برای صحبت کردن با پدر و مادر به طوری که متوجه حرفهایتان و احساساتتان شوند چیست؟
1
شکار زمان مناسب. این خیلی مهم است که بدانید وقتی زمان نامناسبی شروع به صحبت کردن در مورد خواستههایتان میکنید همه چی خراب میشود، زمانی که والدینتان کم حوصله هستند یا سرشان خلوت نیست بهتر است به آنها بگویید که میخواهید با آنها صحبت کنید و برای آنها چه زمانی مناسب است؟ اینکه از آنها وقت بگیرید چند فایده دارد: 1- آنها متوجه میشوند که قرار است در مورد یک موضوع مهم صحبت کنید پس حتماً وقتشان را خالی میکنند و زمانی را که به ما اختصاص دادند.
2- تمام توجهشان پیش گفتوگویی که با ما دارند است.
3- با این کار به آنها نشان میدهید که میفهمید در مورد موضوعات مهم لازم است با آنها مشورت کنید.
4- این موضوع اعتماد آنها را جلب میکند و بزرگ شدن شما را بهتر میپذیرند.
2
حتماً یادتان باشد که برای گفتوگو از قبل برنامهریزی کنید یعنی اینکه اول از همه بدانید هدفتان از این گفتوگو چیست و چه موانعی برای رسیدن به هدفتان وجود دارد. خواستهیتان چیست؛ و اگر به جای پدر و مادرتان بودید و چنین خواستهای از طرف فرزندتان از شما میشد شما چه پاسخی میدادید و اینکه چهطور میتوانید اعتماد والدینتان را جلب کنید؟
3
ماجرا را با یک جملهی خبری آرام شروع کنید به جای اینکه بگویید این ظلم است که به من اجازه نمیدهید جمعه به تولد دوستم بروم، بگویید من فکر میکنم بیانصافی است که نتوانم در جشن تولد دوستم شرکت کنم. با جملهی اول شما آنها را محکوم کردید و جبهه گرفتهاید؛ اما با جملهی دوم بدون محکوم کردن آنها مشکلتان را بیان کردهاید.
4
دلیل آنها را برای مخالفتهایشان در مورد خواستههایتان بشنوید. بگویید میشود دلیل اینکه نمیتوانم بیرون بروم را بدانم؟ اگر دلیلتان را ندانم نمیتوانم بفهمم چه چیزی در این ماجرا شما را اذیت میکند و ممکن است دوباره تکرار شود.
5
از نگرانیهایشان بپرسید. گاهی اوقات چیزهایی والدینتان را نگران میکند که اصلاً به ذهن شما خطور نمیکند یه وقتهایی هم آنها نمیفهمند آن خواسته تا چه اندازه برای شما مهم است. مثلاً اگر به آنها بگویید: بابت چی نگرانی؟ بابا میشه به منم کمک کنید تا بفهمم و از نگاه شما هم بتوانم قضیه را ببینم.
یادتان باشد در این جریان اگر داد بزنیم و خشن حرف بزنیم کاری را پیش نمیبریم، حتی ممکن است باعث عذاب وجدان خودتان هم بشوید.
6
غُرغُر نکن. ماجرا این است که با غرغر کردن به جایی نمیرسیم. قطعاً، هم شما و هم والدینتان از این وضعیت متنفر هستید. فراموش نکنید گریه و ناله کردن راه به جایی نمیبرد.
7
احترام والدینتان را نگه دارید، حتی اگر افکارتان اصلاً شبیه یکدیگر نیست و تصور میکنید آنها اصلاً شما را درک نمیکنند. یادتان باشد اگر احترام آنها را نگه دارید، آنها هم به شما احترام میگذارند.
8
اعتمادشان را جلب کنید. اگر در گذشته از اعتماد آنها سوءاستفاده کردهاید یا اعتمادی که آنها به شما داشتهاند را با دستان خودتان نابود کردهاید، سعی کنید اعتمادشان را دوباره جلب کنید. شما به اینکه آنها به شما اعتماد کنند نیاز دارید.
برای اینکه بتوانید اعتمادشان را دوباره به دست بیاورید تلاش کنید تا دروغ نگویید، به قوانین خانه عمل کنید، اگر بیرون میروید اطلاعات کامل از جایی که میروید را در اختیارشان بگذارید. وقتی به شما میگویند که اشتباه کردهاید بحث و جدل نکنید. آرام بگویید باشه، ببخشید و بعد دلایلتان را برای آن کار توضیح دهید.
9
در کارهای روزمره به آنها کمک کنید، شاید به نظرتان خیلی سطحی یا مسخره به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که وقتی برای جارو کردن منزل یا تا کردن لباسها یا پختن شام کمک میکنید پدر و مادرتان میفهمند که برایتان مهم است که عضوی از خانواده باشید و در کارهای روزانهی منزل، خودتان را شریک میدانید. این مسئله احساس خوبی به آنها میدهد و باعث میشود در شرایط دیگر شما را درک کنند. گاهی اوقات هم ممکن است ببینید والدینتان به هیچ حالتی شما را درک نمیکنند و حرف شما را نمیفهمند در این موقعیتها میشود از یک بزرگتر دیگر بخواهید که با آنها حرف بزند.
ارسال نظر در مورد این مقاله