سینما و تلویزیون
جذابهای جنگلی این بار در شهرک
یادداشتی دربارهی سریال «شهرک کلیله و دمنه»
علی خانمرادی
- خلاصهی داستان
سریال «شهرک کلیله و دمنه» از مهاجرت دو آهوی جوان به نام آقای «خمار» و همسرش «ختن» از دشت زیبایی به نام «دشت ناز» به شهری مدرن و امروزی با عنوان «کلیله و دمنه» آغاز میشود. خانم ختن از این مهاجرت و زندگی در شهر ناراحت است و آقای خمار سعی دارد او را نسبت به زیباییها و امکانات بهتر شهر راضی و متقاعد کند. در ادامه آنها به مجتمعی مسکونی میرسند که در آنجا یک واحد آپارتمان خریدهاند. مجتمعی که پر از حیوانات مختلف است؛ از خانوادهی شیر گرفته تا گرگ و روباه و خرگوش و قورباغه و لاکپشت و... که در کنار هم به زندگی شهرنشینی روی آوردهاند. اتفاقهای بعدی در همین مکان رخ میدهد و در قسمتهای بعدی شاهد ماجراهای مختلفی دربارهی دنیای شهری حیوانات هستیم که ما را با شخصیتها و شیوهی زندگیشان در یک فضای مدرن شهری آشنا میکند.
- جذابیتهای جنگلی در شهر حیوانات
«شهرک کلیله و دمنه» اگر چه اثری عروسکمحور و هنرمندانه است و نقاط قوت زیادی دارد؛ اما باید پذیرفت که نقطهضعفهای مهمی نیز دارد. شاید اولین نقطهی قوت و جذابیت این اثر 11 قسمتی که خرداد 1401 در شبکهی نمایش خانگی پخش شده همین «ایده و فکر اولیه»ی آن باشد. ایدهای که اگر چه بکر و تازه نیست؛ اما شکل پرداختن به آن جدید و خلاقانه است. زوج آهوی جوان از دشت و دمن به شهری مهاجرت کردهاند پر از حیوانات جورواجور که در کنار هم با صلح و صفا زندگی میکنند. در گذشته، مهاجرت از روستا به شهر، سوژهی طنز جالبی برای بسیاری از فیلمها بوده و حالا مرضیه برومند به زیبایی توانسته موقعیتی خلق کند تا انواع مختلف حیوانات در یک فضای مدرن شهری با هم زندگی کنند و مشکلات ساختمان و همسایگان را با کمک هم حل و فصل کنند؛ اتفاقی که در قسمتهای دوم به بعد به آن پرداخته میشود. میتوان گفت مرضیه برومند جذابیتهای قصههای قدیمی جنگل را با حضور حیوانات در شهر، به شکل جدیدی روایت کرده است. روباه و گرگ اگر چه هنوز حیلهگر و مکار هستند؛ اما این بار حیله و فریبشان رنگ و بوی انسانی گرفته و در فضای مدرن شهری شکل میگیرد. سایر حیوانات هم شخصیت قدیمی خود را در قصهها حفظ کردهاند؛ اما اتفاقاتی که رقم میزنند از جنس ماجراهای آدمیزادی است؛ آن هم آدمیزاد قرن جدید.
- دنیای تازهی خانم برومند
یکی از نقاط قوت این سریال به جذابیتهای «دیداری» فیلم برمیگردد. جذابیت در فضاسازیها، مکانها، رنگها و عروسکها و... مرضیه برومند به عنوان کارگردان این مجموعه با استفاده از تجربهی سالها کار عروسکی سعی کرده است از نظر ساخت فضاها و مکان رخ دادن ماجراها دست به نوآوریهایی بزند که تاکنون کمتر در آثارش دیده بودیم؛ البته در سالهای دور هم او با وجود لوکیشن (مکان فیلمبرداری)های کوچک و محدود مثل «مدرسهی موشها» و «خونهی مادربزرگه» توانسته بود با جذابیت شخصیتهای عروسکی و اتفاقهای جالب، از کسالت و سر رفتن حوصلهی بیننده جلوگیری کند؛ اما این بار فضاسازیهای انسانی و باورپذیر مجتمع، خیابان، فروشگاه، کافه و... توانسته شکل و شمایل جدیدی در کارش ایجاد کند تا قصهاش را به بهترین شکل پیش ببرد.
- شخصیتپردازی، همان همیشگی
در عالم هنر یک اصطلاحی وجود دارد به اسم «آشناییزدایی» به معنای غریبه نشان دادن چیزهای آشنا. خب، این یعنی چه؟ معنای این اصطلاح به زبان ساده؛ یعنی اینکه همیشه همان همیشگی را به مخاطب نشان ندهیم؛ گاهی بهتر است چیزهای معمول و عادی که بیننده به آن عادت کرده را تغییر دهیم و به شکل متفاوت و جدیدی نشان دهیم. اتفاقی که در شخصیتپردازی این سریال کمتر شاهد آن هستیم.
همانطور که میدانید هر کدام از شخصیتهای سریال نماد و نشانهی قشر خاصی از مردم جامعه هستند، مثلاً گرگ (غال) یک شخصیت دلال و فرصتطلب است و نقش مشاور املاک را بازی میکند. شخصیت روباه (دم جوان) مثل همیشه حیلهگر و مکار است. شخصیت سگ (عُووَقی) به وفاداری و نگهبانی معروف است. آهوها (خمار و ختن) شخصیتی سادهدل و خرس (هانی) شخصیتی مهربان دارد؛ اما دوستیاش از نوع خالهخرسه است.
آیا وقت آن نرسیده که با توجه به مخاطبهای جدید و امروزی، تغییری در شخصیتپردازیهای قدیمی ایجاد شود؟ تا کی باید روباه را حیلهگر نشان دهیم، سگ را نگهبان و محافظ؟ آیا بهتر نیست کمی در شخصیتپردازی حیوانات در فضاهایی فانتزی مثل شهرک کلیله و دمنه تغییر ایجاد کرد و نوآوری به خرج داد؟ به نظر میرسد این شکل از شخصیتپردازی کمی کلیشهای و تکراری شده است و نیاز به آشناییزدایی دارد.
- اشاره
دربارهی سریال شهرک کلیله و دمنه میتوان به نکات بسیاری پرداخت، چه باید کرد که تا صحبتمان گل میکند به حرف آخر میرسیم و در این نوشتار کوتاه تنها میتوانیم به نکات کلیدی اشاره کنیم؛ از موسیقی و صداپیشگی بسیار خوب و حرفهای کار تا هماهنگ کردن شخصیتهای حیوانی با زندگی مدرن انسانی و مشکلاتی که تکنولوژی و رسانهها برای آنها ایجاد میکنند و گاهی هم در نشان دادن آن افراط و زیادهروی شده.
همچنین عجله برای معرفی تمام شخصیت در همان قسمت اول کمی توی ذوق میزند و البته بحران مخاطبشناسی که سازندگان اثر با آن مواجه هستند و در نهایت ظاهراً مجبور شدهاند در ابتدای فیلم اشاره کنند که این مجموعه عروسکی برای افراد بالای 15 سال است! اتفاقی که اگر چه تا حالا سابقه نداشته؛ اما محدود کردن مخاطبان به خاطر برخی مسائل بزرگسالانهای که در سریال وجود دارد چندان کار منطقی و درستی به نظر نمیرسد و ای کاش از ابتدا تصمیم میگرفتند مخاطب خود را با آگاهی انتخاب کنند!
ارسال نظر در مورد این مقاله