من کیمیا هستم
نوشته و نقاشی: کیمیا روزبهانی- بروجرد
من کیمیا هستم .من سؤالهای زیادی درمورد احساسات دارم و سعی دارم احساس خودم و دیگران رو درک کنم. متوجه شدم که همهی احساسات من به یک دلیل به وجود میان؛ دلیل وجود اون احساسات شخصیتهای مختلف من هستند و تصمیم گرفتم اونارو معرفی کنم.
کابوس شخصیت بد؛ اما خوب منه. کابوس قیافهی ترسناکی داره؛ اما در واقع یک شخصیت خوبه. تند خوئه و گاهی بدجنس و خودخواهه؛ اما واقعاً در درون مهربونه. چرا بهش میگن کابوس؟ جدا از ظاهر خشنش و اینکه عجیب و غریبه، دلیل اصلی اینه که کابوس برای بقیه کابوسه و به بقیه اهمیت خاصی نمیده؛ اما اون عاشق کیمیاس و میخواد مطمئن بشه که کیمیا خوشبخته و توی امنیته. کابوس چهرهی عجیب و ترسناکی داره جوری که انگار میخواد هر لحظه یکی رو بکشه، ولی موضوع اینه که اون فقط خسته است. اون فکر میکنه من نمیدونم چرا زیر چشماش قرمزه؛ اما من خوب میدونم که اون ناراحته چون من خیلی کم بهش گوش میدم. دنیای کابوس دنیای ترس، عجایب، دیوانگی و وحشته. «رؤیا» خواهر دوقلوی کابوسه. اونا با هم خیلی دعوا میکنن و دعوای اصلی اونا به خاطر کیمیاست؛ چون رؤیا به بقیه اهمیت میده و میخواد حال بقیه رو خوب کنه در حدی که از حال کیمیا غافل میشه؛ اما کابوس میخواد به کیمیا اهمیت بده و از اون محافظت کنه در حالی که به بقیه اهمیت نمیده.کابوس و رؤیا کاملا نقطهی مخالف هم هستند. تقریبا همیشه دعوا میکنن؛ اما وقتی پاش بیوفته برای هم میجنگن، چون هر دو میدونن که به هم نیاز دارن. «دیوانه» .اون یک شخصیت فوق العاده شاده و روابطش با همه عالیه. اون عاشق مهمونی و چای خوردنه!.اون همیشه عجیبه و همیشه دیوانه و شاده. به طور مثال بلند بلند میخنده، مثل فرد درحال رژه هست راه میره، لباسای رنگی رنگی میپوشه، با دیوانهها گپ میزنه و حرفاش عجیب و مبهمن. اون واقعاً دیوانهاس. دیوانه همیشه با کلاهدوز دیوانه و خرگوش فروردینی و موش دیوانه چای میخوره و با اونا رابطهی خوبی داره. بحثای اونا همیشه پر از چیزای عجیبه که شامل معماها و رازهای دنیا و عجایب هست. واما «بانوی شب» بانوی شب اسم هنری منه و دلایل زیادی برای انتخاب این اسم دارم. بانوی شب شخصیت آروم، مهربون و متفکری داره، همیشه بهترین تصمیمارو میگیره و یک ملکه اس. اگه دنبال یک همدل خوب میگردید بانوی شب گزینهی خوبیه. چیز زیادی نمیتونم درباره اون بگم ،آخه اون یک رازه. فقط میتونم بگم که خیال، جادو و قدرتش بیاندازه زیاده.معمولاً ساکت و مرموزه و اینو خیلی راحت میشه فهمید.
اما نفر پنجم کیه؟ خب نفر پنجم کیمیاست. همونجوری که گفتم این چهار شخصیت فرقهای زیادی دارن اما دو چیز که بین اونا مشترکه اینه که همهشون عاشقکیمیان و همهشون بخشی از وجود اونن. کیمیا عاشق این چهار شخصیته و همیشه حواسش به همهی اونا هست و حتی به نشونهی احترام به هر کدوم از اونا ظاهر خودش رو شبیه اونا کرده، مثلاً یک گردنبند لبخند دور گردنشه به خاطر دیوانه، ناخنهاش تقریبا بلند و تیزه مثل مال کابوس، پایین دامنش گلهای زیادی داره مثل رؤیا و بالهاش شبیه بالهای بانوی شبه. میشه گفت کیمیا برای اونا حکم مادرو داره. من فکر نمیکنم لایق محبتهای اونا باشم؛ اما از خدا سپاسگذارم که اونارو به من داده.
ارسال نظر در مورد این مقاله