سفر به خانه‌ای عجیب و مرموز

10.22081/hk.2022.73471

سفر به خانه‌ای عجیب و مرموز


سفر به خانه‌ای عجیب و مرموز

فاطمه نفری

سه‌گانه‌ی دروازه‌ی مردگان، جدیدترین اثر حمیدرضا شاه‌آبادی است. ما حمیدرضا شاه‌آبادی را با کتاب‌هایی مثل دیلماج، لالایی برای دختر مرده، اعترافات غلامان، وقتی مژی گم شد و کافه‌ی خیابان گوته می‌شناسیم.

دروازه‌ی مردگان در سی‌وهفتمین دوره‌ی کتاب سال ایران انتخاب شده است و جایزه‌ی کلاغ سفید را هم به دست آورده است.

نام اولین جلد این مجموعه «قبرستان عمودی» دومین جلد «شب خندق» و آخرین جلد «چاه تاریکی» است.

داستان این‌طور آغاز می‌شود که مجید، پسر نوجوانی که مادرش را از دست داده و حال روحی خوبی ندارد، یک روز با یادداشت‌های عجیبی روبه‌رو می‌شود. پدر هنرمند مجید، برای کارش، این یادداشت‌های دست‌نویس و قدیمی را که مربوط به دوره‌ی قاجار است، تهیه کرده. مجید این یادداشت‌ها را می‌خواند و وارد دنیای عجیب رضاقلی میرزا می‌شود که به گفته‌ی خودش به دنیای مردگان سفر کرده و از آن‌جا گفتنی‌های بسیار دارد. مثل این بخش: «وحشتناک است کسی در خانه‌ای زندگی کند که میان دیوارهایش آدم‌های زیادی دفن شده‌اند. یک قبرستان عمودی! من جهان مردگان را دیده‌ام. چیزها دیده‌ام که هیچ‌کس توان شنیدنش را ندارد.»

در دروازه‌ی مردگان ما با خانه‌ای عجیب و پر از وهم و ترس مواجه هستیم. خانه‌ی نویان‌خان که کودکان زیادی را به بردگی گرفته تا برایش کار کنند. خانه‌ای با دیوارهایی بلند که می‌گویند انسان‌هایی در میان آن‌ها زنده به گور شده‌اند. حوض تاریک و عمیقی که افراد زیادی را بلعیده و زیرزمین و اتاق‌هایی که از آن‌ها صدا و ناله‌ی مردگان به گوش می‌رسد و خوف را به دل بچه‌های بی سرپناه آن‌جا می‌اندازد. این خانه ماجراهای عجیب و زیادی دارد که باید خواند تا با شخصیت‌های داستان هم‌سفر شد.

کتاب دروازه‌ی مردگان می‌تواند در بازار پرهیاهوی داستان‌های فانتزی ترجمه، نمونه‌ی خوبی از فانتزی ایرانی باشد. نوجوان ایرانی علاوه بر این‌که می‌تواند با تخیلش همراه شود، با گوشه‌ای از تاریخ کشور خودش نیز آشنا می‌شود. این آشنایی از آن جهت با اهمیت است که رنگ و بوی فرهنگ ملی ایران را دارد و غریبه نیست.

- یکی از علت‌های جذابیت دروازه‌ی مردگان، سوژه‌ی بکر است. نویسنده از دل یک عمارت خاص با یک حوض، سه جلد را با قوت، داستان‌پردازی می‌کند. هر جا که آتش تنور داستان می‌خوابد، ماجراهای جدیدی را مثل هیزم به این آتش اضافه می‌کند تا تنور داغ داستان از تب‌وتاب نیفتد. هر چند که در ضرورت و قوت، گاهی ماجرایی به دیگری پیشی می‌گیرد، و مثلاً جلد دو به نسبت جلد یک، از کشش بیش‌تری برخوردار است؛ اما در نهایت همه‌ی این‌ها اثر را خواندنی می‌کند.

- از دلایل دیگر جذاب بودن این کتاب، اِشراف نویسنده به تاریخ دوره‌ی قاجار است. این تسلط بر تاریخ، کار را بسیار باورپذیر و جدی می‌کند. اطلاعات و جزئیاتی که از شهر تهران و محله‌هایش و شرایط زندگی در آن سال‌ها، به خواننده داده می‌شود، بسیار جذاب و ارزشمند است. یعنی خواننده علاوه بر خواندن یک داستان پر از تعلیق و جذاب، کلی اطلاعات تاریخی درباره‌ی 150سال پیشِ کشورش به دست می‌آورد.

- یکی دیگر از دلایل جذابیت دروازه‌ی مردگان، شروع و پایان کتاب‌هاست. داستان از جایی حساس آغاز می‌شود و در دل یک ماجرای حساس دیگر به پایان می‌رسد تا خواننده با شور و شوق به سراغ کتاب بعدی برود.

- اما از سطح داستان که بگذریم، عمق و محتوای داستان هم بسیار جذاب است. یکی از ویژگی‌های این کتاب، رؤیا داشتن است. نویسنده با ورود دوچرخه و بالن در عصری که بیش‌تر مردم حتی سواد ندارند و حرکت چرخ‌های دوچرخه را ناشی از حضور جنیان می‌دانند، رؤیاسازی می‌کند. وقتی رضا برای فرار از رضی، سوار دوچرخه می‌شود و به سوی آینده می‌تازد، شاهد یکی از بهترین صحنه‌های کتاب هستیم. یا صحنه‌ی پایانی کتاب که به بلند کردن بالن و محقق شدن رؤیای نادر می‌پردازد، ما انسان ایرانی را می‌بینیم که در فکر پرواز است و این نگاه ملی، بسیار زیباست.

نویسنده بدون شعار در گوش خواننده‌ی نوجوان می‌گوید که ما ملتی هستیم که رؤیا داریم و باید رؤیا داشته باشیم تا کشورمان را بسازیم. انسان‌های بسیاری از دل سختی‌ها، قحطی‌ها وبا و حتی مرگ به آرزوهای‌شان فکر کرده‌اند. کودکان و نوجوانان بسیاری مثل رضاقلی، سختی‌های زیادی را تحمل کرده‌اند؛ اما باز هم از رؤیاهای‌شان دست نکشیده‌اند و برایش جنگیده‌اند. پس ما هم در هر شرایطی که هستیم، نباید تسلیم شویم و باید به دنبال رؤیاها و آرزوهای‌مان باشیم.

- از دیگر ویژگی‌های این کتاب، نگاه امیدوار و به سمت نور نویسنده است. علی‌رغم فقر، ترس و سیاهی در داستان، سیاهی هرگز غلبه نمی‌کند. همان‌طور که در چاه تاریکی، رضا با فکر به نور، از دل سیاهی‌ها پرواز می‌کند و نجات پیدا می‌کند و به تاریکی‌ها و بدی‌ها غلبه می‌کند. پشت این نگاه امیدوار و جنگنده، انسان ایرانی ایستاده است. نگاهی که ما را قوی‌تر می‌کند و به ما می‌گوید که متوقف نشویم و برای آرزوها و بهتر شدن زندگی‌مان بجنگیم، هر چند که در وضعیتی به دشواری وضعیت رضا باشیم و بدانیم که همیشه، انسانیت و اخلاقیات در نهایت پیروز خواهد بود. نویسنده در میان داستانش، بدون شعار و نصیحت نشان می‌دهد که بدذاتی، سیاه‌دلی و پلشتی، ماندگار نیست و مانند رضی، به قعر متعفن حوض فرو می‌رود و نابود می‌شود.

این سه‌گانه را نشر افق چاپ کرده است.

CAPTCHA Image