10.22081/hk.2022.73465

آرزو- نیلوفر قم- با یاد او

آرزو

اکرم‌السادات هاشمی‌پور

من کنار حوض آب در حرم

در میان صحن‌تان نشسته‌ام

یک مسافرم که آمدم به قم

از قطار و ایستگاه خسته‌ام

 

آفتاب صحن‌تان چه‌قدر گرم

عطر شاد صحن‌تان چه آشناست

زائران چه با شما صمیمی‌اند

چشم‌ها و دست‌ها پر از دعاست

 

حس و حال من شبیه آب‌هاست

جاری‌ام، زلال و روشن و سپید

یک مسافرم که بعد سال‌ها

توی قم به آرزوی خود رسید

 

من به آرزوی خود رسیده‌ام

حسرت زیارت تو داشتم

در خیال من تو عمه‌ای و من

سر به روی دامنت گذاشتم

 

نیلوفر قم

نسترن حاتمی

بانوی عطر و عاطفه

یا حضرت نور

ای خواهر خورشید هشتم،

ماه رنجور.

بر دوش تو

غم‌نامه‌ی یک کوه درد است

در کوله‌بارت از مدینه تا ابد یک آهِ سرد است

روئیده از اندوه تو در خاک ایران

یک ردِ روشن،

مانده از قم تا خراسان.

پیچیده یادت در تمام قصه‌ها

نیلوفرانه

مانده‌ست نامت تا قیامت

جاودانه

 

با یاد او

مرضیه تاجری

دیوارها

آیینه‌ها

گلدسته‌ها مشکی‌ست

قلب حرم امشب گرفته

بانوی ما رفته

شهرم عزادار است

در چشم‌های زائران، باران

یک‌ریز می‌بارد

بر روی پرچم نقش بسته

یا حضرت معصومه لبیک

از دور می‌آید صدای طبل و شیپور

من در خیال خود

پر می‌زنم تا او

تا بیکرانِ نور

CAPTCHA Image