آیا میتوان حیوانات منقرض شده را دوباره به طبیعت برگرداند؟
فریده فرهادی
احیای گونههای منقرضشده، رشتهی علمی نسبتاً جدید و رو به پیشرفتی است که به لطف فناوریهای جدید از قبیل مهندسی ژنتیکی، شبیهسازی و دیگر تکنیکها، امید دانشمندان برای حیات مجدد حیوانات منقرض شده را هر چه زیادتر کرده است. اولین نقطهی عطف در پیشرفت این رشته در سال ۲۰۰۳، و زمانی اتفاق افتاد که دانشمندان توانستند گونهای از بز کوهی که چند سال قبل منقرض شده بود را احیا کنند. متأسفانه نوزاد متولد شده در اولین دقایق بعد از تولد از دنیا رفت. از آن زمان تاکنون دانشمندان در حال اصلاح روشهای موجود و ایجاد تکنیکهای جدید در این زمینه هستند.
البته در روند احیای گونههای منقرض شده، زمان انقراض اهمیت زیادی دارد چرا که در حال حاضر دانشمندان میتوانند فقط جانورانی را احیا کنند که کمتر از سی هزار سال از انقراض آنها گذشته باشد و احیای جانورانی همچون دایناسورها که تقریباً در حدود ۶۵ میلیون سال پیش، نابود شدند، تقریباً غیر ممکن است؛ چون دیانای آنها یا به طور کلّی قابل دسترسی نیست و یا به شدت آسیب دیده است. بنابراین جانورانی مانند شیردریایی ژاپنی، قورباغهی طلایی، ببر تاسمانی یا حتی ماموتهای پشمالو و... که مدت زمان زیادی از انقراضشان نمیگذرد و مقداری از بافت بدنشان باقی مانده است، شانس بیشتری برای احیای مجددشان دارند.
چگونگی احیا، بستگی به گونهای دارد که مورد احیا قرار میگیرد. به طور کلی سه رویکرد مهندسی ژنتیک، شبیهسازی و پرورش مجدد برای احیا وجود دارد. برای مثال دانشمندان برای احیای کواگا که گونهای مرتبط با گورخر است، گورخرهایی را انتخاب و پرورش میدهند که شباهت زیادی به کواگا داشته باشند؛ با این هدف که در نسلهای بعدی، حیواناتی با شباهت بیشتر به کواگا تولید شوند.
روش دیگر، استفاده از کلونینگ یا شبیهسازی است. ماموتهای پشمالو بین دههزار تا چهارده سال پیش منقرض شدند و اجداد ما یعنی انسانهای نخستین در عصر یخبندان ماموتها را شکار و از آنها تغذیه کردهاند. بیش از یک دهه است که بازگرداندن ماموتها به حیات وحش مورد بحث و بررسی است. در روش کلونیگ برای احیای ماموت، دانشمندان سعی دارند از فیل به عنوان مادر جایگزین خویشاوند استفاده میکنند؛ البته ماموت و یا هر حیوانی که به این روش احیا شود به هیچوجه به طور کامل شبیه حیوان منقرضشده نخواهد بود. بلکه فیلی خواهد بود که بخشهایی از دیانای آن به شکل گزینش شده طوری تغییر کرده که بتواند در سرما زندگی کند؛ نیمی فیل و نیمی ماموت، یا به عبارتی فیل ماموت!
در روش سوم، دانشمندان به پرورش و احیای گونههایی میپردازند که هنوز در کنار ما و زنده هستند؛ مثلاً در حال حاضر فقط دو کرگدن مادهی سفید شمالی در کرهی زمین زنده ماندهاند و عملاً یک گونه منقرضشده به حساب میآیند. نجات اینگونه به نوعی احیا محسوب میشود.
گروهی از دانشمندان همچنان به احیای دایناسورها و دیگر حیواناتی که میلیونها سال پیش از بین رفتهاند، امید دارند و معتقدند که میتوان آنها را دوباره زنده کرد. یک نظریه این است که توالی ژنوم (ژنوم دستورالعملهای ارثی برای ساخت، پیشبرد و نگهداری یک موجود زنده را داراست) این موجودات را کشف و سپس آنهایی که وجود ندارند، بازسازی شوند. بازسازی رشتههایی از ژنوم دایناسورها نیازمند فناوری است که فراتر از تواناییهای امروزی انسان است. بنابراین به نظر میرسد شبیهسازی دایناسورها در آیندهای نزدیک امکانپذیر نباشد.
شاید این سؤال به ذهن شما برسد که بازگرداندن گونههای منقرض شده چه نفعی دارد؟ دانشمندان باور دارند که بازگرداندن گونههای منقرض شدهی قبلی به اکوسیستم میتواند به افزایش تنوع زیستی، حفاظت از منابع طبیعی و تعادل و بازیابی محیط کمک کند؛ حتی این احتمال وجود دارد که گرمایش جهانی را کاهش دهد.
البته این مسئله نیز همواره مطرح میشود که آیا در صورت بازگشت این گونهها، زیستگاه مناسب برای آنها وجود دارد؟ در واقع شاید بزرگترین دلیل انقراض بعضی از جانوران، نبود زیستگاه مناسب بوده است. پس حتی اگر از لحاظ فنی بتوان آنها را برگرداند، شاید زندگی مجدد برایشان در اکوسیستم امروزی تقریباً ممکن نباشد. مثلاً چنانچه روزی دایناسورها حیات مجدد پیدا کرده و به چرخهی طبیعت بازگردند، باعث آسیب بدی به زیستگاه کنونی زمین و نابودی بسیاری از جانوران اکوسیستم خواهند شد و یا منقرض شدههای ایرانی یعنی شیر ایرانی و ببر مازندران که در کمتر از صد سال پیش منقرض شدند در صورت بازگشت زیستگاه مناسبی نخواهند داشت چرا که هر شیر و ببر احتیاج به هکتارها قلمروی بکر دارد که در زیستگاههای اصلی این جانوران همچون میانکاله (از بهترین زیستگاههای ببر ایرانی) و دشت ارژن (از بهترین زیستگاههای شیر ایرانی) در حال حاضر چنین شرایطی دیگر مهیا نیست.
ارسال نظر در مورد این مقاله