پینما
همسایهداری
عباس عرفانیمهر
1
نگهداری حیوانات در آپارتمان ممنوع
(در راهپله، جلوی یک واحد، لانهی سگ گذاشتهاند و سگ گلوی یکی از همسایگان را گرفته. همسایهها از بالا و پایین نگاه میکنند:
صاحب سگ به فرد گرفتار میگوید:
قول بده که دیگه بهش اخم نکنی.
2
در تصویر یک آپارتمان، ساکنین طبقهی بالا و پایین مشخص هستند. در طبقهی پایین یک بیمار روی تخت دراز کشیده و در حال نگاه کردن به سقف با گوشی صحبت میکند.
- آقای صابخونه مگه نگفتین خونهی دنج و آرومیه؟
در طبقهی بالا.
بچهها در حال کشتی گرفتن هستند. روی یک تابلو نوشته مسابقات کشتی پسرخالهها.
دوتا از مادرها:
مادر اولی: ای در به در بمیری بیژن که هر سال میبازی.
مادر دومی: دیدی پسرم چهطور سوسکش کرد!
3
یکی از همسایههای قوی هیکل یک همسایه را توی راهپله گرفته و خم کرده و میگوید:
- محکم نگهاش داشتم صدا خفهکن رو تا ته فرو کن توی حلقش.
همسایهی دیگری در حال فرو کردن یک صدا خفهکن توی گلوی اوست و میگوید:
- دیگه نبینم توی حموم آواز بخونیها!
4
توی یک خانه پر از آب است و پدر و پسر در حال شنا.
مادر میگوید: «وای فدای شنای پسرم بشم!»
پدر میگوید: «خانوم میبینی چه شنایی یادش دادم. پسرم سعی کن هر جا هستی برای خودت وسیلهی شادی درست کنی.»
آب در حال چکیدن از طبقهی پایینی است و همسایهها هر گوشه یک ظرف گذاشته و با حیرت به سقف نگاه میکنند. و بچهها در حال بازی میگویند: «بارون میآد جر جر از خونهی هاجر. هاجره بونه کرده مامانو دیونه کرده.»
5
مسئول ساختمان چند تمساح را با طناب بسته و یکی از همسایهها گوشهی حیاط گیر افتاده و مسئول ساختمان میگوید:
- شارژ ساختمان میدی یا نه؟
همسایهی گرفتار پول را از جیبش در آورده و دست دراز کرده که بدهد.
- بله میدم مال سال بعد رو هم میدم.
6
مسئول ساختمان یک جرثقیل آورده و یکی از همسایگان که ماشینش را در ساختمان میشوید بلند کرده است. صاحب ماشین با شلنگ و زیر شلواری از ماشین آویزان است.
مسئول ساختمان میگوید:
- بهت اخطار داده بودم که ماشین شستن در ساختمان ممنوع است.
ارسال نظر در مورد این مقاله