نام تو نور و نور
اکرمالسادات هاشمیپور
نام تو نور و نور
نام تو باران است
یاد تو عطر یاس
در جان گلدان است
نام تو باران است
یک ریز و پیوسته
بر شاخههای خشک
میبارد آهسته
با یاد تو خورشید
هر صبح میروید
هر کوچهی مکه
از عشق میگوید
با نام تو گنجشک
پر میزند از شوق
قد میکشد هر نخل
در سایهات با ذوق
نام تو پیغام است
پیغام آزادی
راه شکفتن را
تو یاد ما دادی
نامت محمد شد
چون رود جاری شد
با مهربانیهات
دنیا بهاری شد
ناجی رحمت
نسترن حاتمی
هر چشمهای جوشید
نام تو بر لب داشت
هر جا که جاری شد
با عطرِ تو گل کاشت
تو آیهی نوری
در آسمان ما
تو «ناجی رحمت»
هستی در این دنیا
با نور تو گردید
هر تیرگی روشن
با یاد تو گرم است
هر لحظه قلب من
هر جا که نامت هست
عطرت پراکندهست
باغ جهان از تو
سر سبز و پایندهست
سجدهی شکر
محبوبه صمصامشریعت
روی لبهای آمنه از شوق
مینشیند شکوفهی لبخند
دامنش غرق نور و عطر خداست
آسمان و زمین چه خوشحالاند
از قدوم مبارک خورشید
مکّه لبریز میشود از نور
خنده مهمان کوچهها شده است
میرود تیرگی به جایی دور
هر کجا یک فرشته میخوانَد
نام پُر برکتِ محمّد را
میفرستد برای او صلوات
سجدهی شکر میکند دنیا
ولادت پیامبر
دادیار حامدی
خورشید شادمان است
لبخند میزند ماه
چشم من و تو روشن
مهمان رسیده از راه
به به! چه میدرخشد!
او کیست؟ صبح تابان
باید شناخت او را
با آیههای قران
نه خواب و نه خیال است
او آمد آمد آمد
باور کنید شب رفت
نور محمد آمد
آخرین سفیر
امین بهاریزاده
شکفته در دل حرا
شکوفههای نور او
و گوش صخرهها پُر از
ترانهی حضور او
از آسمان چشم او
حدیث نور میچکد
کلام روشنش به ما
بهار هدیه میدهد
درون مکه جاری است
نسیم مهربانیاش
پُر از محبت و صفاست
نگاه آسمانیاش
سبد سبد گُل امید
شکفته در کلام او
و سرو سجده میکند
به احترام نام او
رسیده آخرین سفیر
که نام او سرآمد است
جهان همیشه زنده از
مُحبت محمد(صلی الله علیه و آله) است
هستی نمایان شد
صبا فیروزی
تا آمدی دنیا
هر غنچهای خندید
هم نام تو یک گل
در این جهان رویید
زیباتر از هر روز
هستی، نمایان شد
از برکت نامت
هر مشکل آسان شد
هم مهربان بودی
هم ساده و خوشبو
با دوستان همدل
با دشمنان خوشرو
شد مکّه نورانی
تا روز رستاخیز
هر کوچهاش فصلی
از یاد تو لبریز
از عطر زهرایت
عالم معطر شد
از نسل اسماعیل
نسل تو کوثر شد!
پیغمبر رحمت!
هستی رسول نور
در روز میلادت
شد چشم شیطان کور
ارسال نظر در مورد این مقاله