عکس یکهویی- شاعر-رویش- مشق کرم-

10.22081/hk.2022.73166

عکس یکهویی- شاعر-رویش- مشق کرم-


عکس یکهویی

هادی خورشاهیان

یک‌بار دیگر زنگِ خوش‌آهنگ

بر روی صفحه - باز- پیغام است

نامی که روی صفحه افتاده‌ست

از سال‌های پیش، یک نام است

*

من با «ابوالفضل محمّدپور»

از ابتدایی یار هم بودیم

خیلی به هم نزدیک و خویشاوند

یعنی که یار غار هم بودیم

*

حالا ولی سالی فقط یک‌بار

ارسال عکس یکهویی، الآن

ما راه را یک روز گم کردیم

در کوچه‌های خلوت تهران

 

شاعر

رضا الهامی

بابای من یک شاعر است

در شعر گفتن ماهر است

 

یک‌بار او شعری سرود

درباره‌ی باران و رود

 

آن شعر را کنج تراس

می‌خواند با یک حس خاص

 

تا شعر را ضبطش کند

در پیج خود ثبتش کند

 

مصراع سوم را که خواند

ساکت شد و بی‌حرف ماند!

 

شد خاوری از کوچه رد

بوقی بلند و تیز زد!

 

یعنی که به‌به آفرین

بر شاعر ایران زمین!

 

رویش

نسرین شهبازی

با لبِ  تَرَک تَرَک

با دلی که داغ رویش جوانه‌ها

روی آن نشسته- باز

غرق در دعاست

 

خواب او پر از صدای آب می‌شود

راستی...

فکر می‌کنی دعای این کویر

پس چه‌وقت مستجاب می‌شود؟

 

مشق کرم

شهرام رفیعی

کرمکی

در داخل یک سیب بود

بی‌ هوا از گازهای من به سیب

بی خبر از روزگار و سرنوشت

داشت او در دفترش

مشق خود را می‌نوشت

 

خط باران

خاتون حسنی

باران چه می‌نویسد

نم نم به روی شیشه؟

گاهی به شکل برگ است

گاهی به شکل ریشه

 

گاهی شبیه رود است

گاهی شبیه دریاست

با این‌که خواندنی نیست

اما چه‌قدر زیباست!

 

من فکر می‌کنم که:

یک کشف تازه است آن

باید که ثبت گردد

خطی به نام باران

CAPTCHA Image