ماجراهای مگسک
سیدسعید هاشمی
مگسک یک خرمگس زیبای احمق و بوگندوست که...
همسایهی اول: «مرد حسابی چرا زبالههاتو میریزی کنار خونهی من؟»
همسایهی دوم: به من ربطی نداره. شهرداری گفته، زبالههارو بذاریم سرکوچه. خونهی تو هم سرکوچه قرار گرفته
میگوید: «همسایهها دارند دعوا میکنند، آن وقت تو داری گیتار میزنی؟»
سوسک: غصه نخور! همیشه از موقعیت لذت ببر. برای ما فرقی نداره زبالهها کجا باشه، مهم اینه که در کنار آلودگی محیطی، آلودگی صوتی هم باشه تا عیش ما کامل بشه!»
ارسال نظر در مورد این مقاله