یک دل، یک دست
حسین احمدی
بوی تو مثل بوی گل
روی تو مثل روی ماه
مثل سپیده آمدی
محو شد آن شب سیاه
*
بیتو تمام آسمان
خسته و مه گرفته بود
گاه، پرندهای اسیر
از گل سرخ میسرود
*
در نوک هر پرندهای
شعر هزار لاله بود
در دل هر جوانهای
بغض هزار ساله بود
*
با تو تمام بُغضها
بر لب ما شکفته شد
شعر تمام لالهها
بیت به بیت گفته شد
*
با تو تمام آسمان
آبی و آفتاب شد
یخ زده بود زندگی
آب شد، انقلاب شد
*
چشمه به دشت پا نهاد
دشت پر از جوانه شد
غنچهی بسته باز شد
باغ پر از ترانه شد
*
گرچه تمام باغ و دشت
پر شده از ترانهها
باز دلم گرفته است
سخت بهانهی تو را
تا تو بودی...
(به مناسبت فرا رسیدن چهاردهم خرداد سالروز رحلت امام خمینی«ره»)
شاهین رهنما
تا تو بودی ابر باران داشت
زندگی بوی بهاران داشت
قاصدکها خوشخبر بودند
خوبها هم خوبتر بودند
دشت از رنگینکمان پُر بود
از پرستو آسمان پُر بود
مهربانی گرم میتابید
از هوا گنجشک میبارید
زندگی معنای خوبی داشت
هر کسی دنیای خوبی داشت
بیتو امّا دشت تنها شد
لحظهی بیتابی ما شد
دستهای مهر لرزیدند
غنچهی لبخند را چیدند
ارسال نظر در مورد این مقاله