10.22081/hk.2022.72862

اصحاب خوابیده در غار

گفت‌وگو در قرآن

اصحاب خوابیده در غار

(نگاهی به گفت‌وگوهای مؤمنان امپراتوری روم)

عباسعلی متولیان

قرآن، کتابی بر مبنای گفت‌وگو است؛ چون کتاب‌های آسمانی گفت‌وگوی خالق و مخلوق هستند. از طرفی خدا، برای هدایت مردم، پیامبرانش را فرستاد و پیامبران اساس رسالت‌شان بر گفت‌وگو بوده است.

در این صفحه قسمت‌هایی از گفت‌و‌گوهای قرآنی برای‌تان نقل خواهد شد:

- آیا گمان کردی که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های شگفت‌انگیز ما بودند؟ (چنین نیست؛ زیرا ما را در زمین نشانه‌هایی شگفت‌انگیزتر از اصحاب کهف است.)1

خداوند در قرآن کریم از گفت‌وگو با جوانان مؤمنی به نام اصحاب کهف سخن گفته است. این جوانان که مسیحیان مؤمنی بودند، در امپراتوری روم به مخالفت با کیش بت‌پرستی پرداخته، از دست ظلم پادشاه آن دوران که معروف به دقیانوس بود، به غاری پناه بردند. آن‌ها به امر خداوند سال‌های طولانی در درون غار به خواب رفتند...

- زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان (از بیم دشمن) به غار پناه بردند و از درگاه خدا درخواست کردند و گفتند: «پروردگارا، رحمت خود را به ما عطا کن، و برای ما در کارمان زمینه‌ی نجاتی فراهم ساز!»2

- پس ما در آن غار (از خواب) بر گوش و هوش آن‌ها پرده کشیدیم‏ و سال‌ها در خواب فرو رفتند.3

اما قبل از این‌که آن‌ها به خواب روند، چه اتفاقی افتاد؟ جوانان مؤمن در امپراتوری روم چه کردند؟

- و دل‌های‌شان را محکم و استوار ساختیم؛ آن‌گاه (که در برابر شرک و بت‌پرستی) به پا خاستند و گفتند: «پروردگار ما پروردگار آسمان‌ها و زمین است، هرگز جز او معبودی را نمی‌پرستیم که در غیر این صورت هر چه بگوییم باطل است.»4

آن‌ها با بت‌پرستی مردم قوم‌شان در روم، به مخالفت پرداختند...

- (اصحاب کهف می‌گفتند): اینان قوم (نادان و بی‌منطق) ما هستند که به جای خدای یکتا، خدایانی را به عنوان معبود گرفتند، چرا بر حقّانیّت آن خدایان دلیلی روشن نمی‌آورند؟ پس چه کسی ستم‌کارتر از آن کسی است که افترا و دروغ بر خدا می‌بندد؟5

اصحاب کهف وقتی دیدند در میان قوم کسی شنوای حرف‌شان نیست، با یک‌دیگر گفت‌وگو کردند که به غار پناه ببرند.

- و (پس از مشورت و گفت‌وگو با یک‌دیگر چنین گفتند:) اکنون که از آنان و آن‌چه غیر خدا می‌پرستند، کناره گرفته‌اید، پس به این غار پناه ببرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد. (آن‌گاه به غار رفته و در خواب شدند...)6

- (اگر به آن‌ها نگاه می‏کردی) گمان می‌کردی که بیدارند، در حالی که در خواب فرو رفته بودند و ما آن‌ها را به سمت راست و چپ می‏گرداندیم (تا بدن‌شان سالم بماند) و سگ آن‌ها دست‌های خود را بر دهانه‌ی غار گشوده بود (و نگهبانی می‏داد) اگر آن‌ها را می‌دیدی فرار می‏کردی، و سر تا پای تو از ترس پر می‏شد.7

مؤمنان در خواب فرو رفته، پس از سال‌ها از خواب برخواستند و با تعجب با یک‌دیگر سخن گفتند:

- و همان‌گونه (که با قدرت خود خواب‌شان کردیم، از خواب) بیدارشان نمودیم تا میان خود از یک‌دیگر بپرسند.

- یکی از آن‌ها گفت چه مدت خوابیدید؟ آن‌ها گفتند یک روز یا بخشی از یک روز.

- (و برخی دیگر) گفتند پروردگارتان از مدت خواب‌تان آگاه‌تر است، اکنون یک نفر را با این سکه‏‌ای که دارید به شهر بفرستید تا بنگرد کدامین نفر از آن‌ها (از مغازه‌داران شهر) غذای پاک‌تری دارند، پس غذایی از آن برای‌تان بیاورد، اما باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ‌کس را از وضع شما آگاه نسازد.8

- زیرا که اگر (این مردم کافر) از وضع شما آگاه شوند سنگسارتان می‏کنند، یا شما را به آیین خودشان برمی‌گردانند و در آن صورت هرگز روی رستگاری نخواهید دید!9

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 9.
  2. سوره‌ی کهف، آیه‌ی10.
  3. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 11.
  4. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 14.
  5. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 15.
  6. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 16.
  7. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 18.
  8. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 19.
  9. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 20.
CAPTCHA Image