10.22081/hk.2022.72825

خدای هر چه هست و هر چه نیست

صفحه‌ی خدا

خدای هر چه هست و هر چه نیست

هاجر زمانی

امشب داشتم برای خواهرزاده‌ام قصه می‌گفتم. مثل همیشه که مادربزرگ برایم قصه تعریف می‌کرد، گفتم: «یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ‌کس نبود.» قصه را تعریف کردم؛ اما حواسم دنبال جمله‌ا‌ی تکراری بود که بارها و بارها شنیده بودم، ولی به آن دقت نکرده بودم. به این فکر کردم که تو همیشه بودی، وقتی هیچ‌کس و هیچ‌چیز وجود نداشت!

خدای مهربانِ شاپرک‌ها، گنجشک‌ها و موجودات زیر دریا! خدایِ گل‌ها، درخت‌ها و گُل‌سنگ‌ها! آفریدگار سیاره‌ها و کهکشان‌های ناشناخته! از توی شکم مادر به ما زندگی دادی، اجازه دادی نفس بکشیم، قد بکشیم، با همه‌ی نادانی، دنیا را بشناسیم. حرف بزنیم، بخندیم، اشتباه کنیم و بعد بفهمیم و جبرانش کنیم. تو به ما با ارزش‌ترین هدیه را دادی. فرصت دادی که زندگی کنیم.

ممنون که ما را نادیده نگرفتی، با این‌که کوچک بودیم در برابر عظمت آفریده‌های تو!

ممنون که اجازه دادی با تو حرف بزنیم، درد و دل کنیم، برایت بنویسیم و ستایشت کنیم!

ای معنای حیات، زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است!

فرازی از دعای عرفه‌ی امام حسین(علیه اسلام).

CAPTCHA Image