یاد تو میافتم
طیبه شامانی
با دیدن برگ درخت بید
با دیدن دریاچه و خورشید
یاد تو میافتم
با فال حافظ در شب یلدا
حتی
با دیدن روبان قرمز دورِ سبزه
وقت نشستن در کنارِ هفتسین عید
یاد تو میافتم
وقتی که باران میچکد یکریز
با خش خش موسیقی پاییز
با دیدن هر چیز
یاد تو میافتم
هر جا
حتی همین حالا که شعر تازهای گفتم
در خوابهایم نیز...
یاد تو میافتم
جمکران
مرضیه تاجری
در میان رود زائران
جاریام
سوی جمکران
عطر لحظههای سبز
میچکد از آسمان
بال میزنم
سوی او
با نسیم
صبح زود
میکنم صعود
جمعهای رها
با آسانسور دعا
ماه همیشه روشن
اکرمسادات هاشمیپور
عطر تمام گلها
پیچیده در دل تو
با دشتی از شکوفه
سبز است منزل تو
*
ماه همیشه روشن
بانوی مهربانی
با دامن بلندت
همرنگ آسمانی
*
در سایهی تو پرواز
سهم شکوفهها شد
گرما و روشنایی
در نخلها رها شد
*
ایران با طراوت
زیبا و بینظیری
چون سرو سربلندی
چون رود سر به زیری
آن روز
مریم کوچکی
کاش از خانه بیرون نمیآمدی
آن روز
کاش خوانده بودی کتابی یا آوازی
آن روز
کاش باران این اشک فرشتگان
میبارید بی امان از آسمان
آن روز
کاش زیر سایه خسیسترین درخت
سیب جهان نشسته بودی
آن روز
کاش
و... ای... کاش
کشف نمیکردی هیچ جاذبهای را در زمین
آقای اسحاق نیوتن
آن روز...
ارسال نظر در مورد این مقاله