مدرسهی حسادت
مهدیس حسینی کارشناس روانشناسی بالینی
وقتی زنگ ورزش کسی بهتر از من فوتبال بازی میکند من به او حسادت میکنم. وقتی کسی لباس شیکی میپوشد که خیلی به او میآید من حسادت میکنم. اگر کسی چهرهی بینقصی داشته باشد من به او حسادت میکنم. قیافه، پول، سبک زندگی و... من گاهی حسادت میکنم. اصلاً کسی هست که تا به حال هرگز حسادت نکرده باشد؟
برای همهی ما اتفاق افتاده است که در زمانهایی از زندگیمان به دیگران حسادت کنیم، میتوان گفت این یک ویژگی طبیعی در همهی انسانهاست و هر کسی حسادت را درون خودش دارد، اما آنچه که ما انسانها را دربارهی حسادت کردن با هم متفاوت میکند میزان آن و نحوهی بروز این احساس است. افرادی هستند که از حسادت به درستی و برای پیشرفت خودشان استفاده میکنند، بعضی از افراد هم با حسادت کردن به اطرافیان و ضربه زدن به آنها احساسشان را نشان میدهند.
حسادت یک حس آزاردهندهی روانی است که در واقع میتوان آن را ترکیبی از حس خود کمبینی و حقارت، عصبانیت، تنفر و کینهجویی دانست. حسادت باعث میشود فرد، خود را نالایق، بیکفایت و بیارزش تلقی کند و در کشمکشی درونی و روانی دائم خود را با دیگران مقایسه کند. فرد حسود نسبت به تواناییها و قابلیتهایش تردید دارد و دائم شخصیت خود را زیر سؤال میبرد.
وقتی به کسی حسادت میکنید چه در ذهنتان میگذرد؟
خوشبه حالش...
کاش من جای او بودم...
چهقدر خوشبخت است...
چهقدر خوشگل است...
چهقدر موفق است...
همه او را دوست دارند...
من به اندازهی او موفق نیستم...
من به اندازهی او ارزشمند نیستم...
من به اندازهی او دوستداشتنی نیستم...
به نظرتان ما میتوانیم در برابر کسی که از ما بهتر است جلوی این افکارمان را بگیریم؟
میتوانیم احساس نکنیم از او کمتر هستیم؟
میتوانیم به کسی که تحسین برانگیز است، غبطه نخوریم؟
جواب صادقانه به این سؤال خیر است. نه ما نمیتوانیم. از دیدگاه روانشناسی همهی این حسها در این موقعیت طبیعی است، پس چه چیز در حسادت غیرطبیعی است؟
غبطه خوردن کاملاً طبیعی است و ما نمیتوانیم از آن جلوگیری کنیم، ولی از آنجا که این حس را نمیشناسیم، در موردش هیچگاه صحبت نکردهایم، از آنجا که میدانیم کسی که حسادت میکند، حسود است و حسود آدم بدی است، به سرعت این حس را سرکوب میکنیم. وقتی نشانههای غبطه خوردن، یعنی احساس برتری دیگری به ما به وجود آمد، آن را هل میدهیم به اعماق وجودمان؛ اما فراموش میکنیم که غبطه خوردن وقتی سرکوب شود تبدیل میشود به نفرت از دیگران.
آیا شما تا به حال به کسی حسادت کردهاید؟
وقتی به فردی حسادت میکنیم به کل وجود آن آدم که حسادت نمیکنیم، در واقع به یک یا چند ویژگی در آن فرد حسادت میکنیم و حالا باید تشخیص بدهیم کدام بخش از ویژگیهای آن شخص ما را به سمت گامهای بعدیمان راهنمایی میکند. حسادت میتواند برایمان یک نقشهی راه محسوب شود. دوستانِ من، مدرسهی حسادت، مدرسهی آزاردهندهای است و ما باید حواسمان باشد با نگاهی درست برای این مدرسه دانشآموز خوبی باشیم تا بتوانیم حسابمان را با این حال بد تسویه کنیم.
همیشه شنیدهایم که وقتی حسادت میکنیم باید از رفتارمان شرمزده باشیم، از غبطه خوردن نترسید. از اینکه یک نفر از شما بهتر باشد نترسید. واقعیت این است که حسادت میتواند راهنمای درون ما باشد. حسادت آزاردهنده است، اما میتواند اطلاعات خیلی خوبی به ما بدهد که حتی مسیر شغلی ما را هم تعیین کند.
شاید برایتان عجیب باشد، ولی حسادت از قطعات پازلی است که آیندهی ما را میسازد. حتماً از خودتان میپرسید چهطوری؟
به جای سرکوب حسادت با آرامش از خودتان بپرسید من از این حس حسادت چه درسی میتوانم بگیرم؟ ممکن است به دوستتان حسودی کنید؛ چون دانشآموز زرنگی است، ذهن منظمی دارد و اهل خطر کردن است. در واقع حسادت دارد به شما میگوید که شما این سه ویژگی را توی زندگیتان کم دارید: «زرنگ و باهوش بودن، نظم و ریسکپذیری.»
به این فکر کنید که زندگیتان با این سه ویژگی چه حس و حالی دارد؟
تمرین:
برای خودتان لیست درسهای حسادت بسازید. یک فهرست دقیق از آدمهایی که به آنها حسودی میکنید بنویسید. مشخص کنید دقیقاً به چه ویژگیهایی در این اشخاص حسادت میکنید. برای به دست آوردن این ویژگیها اولین قدمهای عملی را بردارید.
تلاش کنید برای تبدیل شدن به یک شخصیت متخصص در مدرسهی حسادت دانشآموز خوبی باشید.
ارسال نظر در مورد این مقاله