کتابی که خواهر قرآن شد!
سیدهلیلا موسویخلخالی
وقتی دلتان میگیرد و بخواهید درد دل کنید، معمولاً چهکار میکنید؟ در این مواقع آدم پدر، مادر، برادر، خواهر یا دوستی صمیمی دارد که میرود پیشش و سفرهی دلش را باز میکند و برایش حرف میزند! بعضی حرفها هم هست که نمیشود به همه گفت، حتی برای یک نفر خاص آن وقت چهکار میکنید؟!
من خواهری داشتم که حرفهایم را به او میزدم و برایش درد دل میکردم؛ اما یک سال است که از دنیا رفته و من کسی را ندارم تا با او صحبت کنم. استادی دارم که گاهی از او مشورت میگیرم، پیشش رفتم و سؤال کردم: «من تنها شدم و کسی رو ندارم باش صحبت کنم!» با آرامش و مهربانی نگاهم کرد و گفت: «مگه میشه آدم تنها بشه عزیزم؟!» از حرفش تعجب کردم و گفتم: «شما که بهتر میدونید که حبیبه یک ساله فوت کرده و من بعد از اون تنها شدم و کسی رو ندارم تا حرفام رو بهش بزنم، اونم حرفایی که نمیتونم به هر کسی بگم!» استاد مولانا دستم را گرفت، دستم گرم شد؛ گفت: «میدونم که خواهر خیلی عزیزه و کسی نمیتونه جاش رو بگیره. اتفاقاً من هم به ذهنم رسید از یه خواهر برات صحبت کنم!» فکر کردم استاد که خواهری ندارند که در موردش صحبت کنند! اما چیزی نگفتم تا ایشان صحبتشان را ادامه بدهند: «ببین لیلاجان! حضرت علی(علیه السلام) هم بعد از حضرت فاطمه(علیها السلام) کسی رو نداشت تا باهاش درددل کنه. شبها میرفت توی نخلستان و سر توی چاه میکرد و با خدای خودش صحبت میکرد؛ اما من و تو نمیتونیم این کار رو بکنیم. برای همین میخوام از یه خواهری صحبت کنم که برای این روزهای ما خیلی به درد میخوره.» تحملم تمام شده بود و پرسیدم: «کدوم خواهر استاد؟!»
استاد خندید و گفت: «خواهر قرآن!»
داشتم شاخ درمیآوردم، یک لحظه فکر کردم استاد دستم انداخته است و دارد با من شوخی میکند؛ گفتم: «من متوجه منظورتون نمیشم!»
خانم مولانا باز هم با همان مهربانی و لبخند گفتند: «امام سجاد(علیه السلام) هم مثل جد بزرگوارشون حرفهایی داشتند که کسی نبود تا باهاش درمیون بذارن و از طرفی این رو میدونستن که هیچ انسانی تنها نیست و هیچ کسی مثل خداوند مهربان نمیتونه سنگ صبور انسان باشه. برای همین با خدا صحبت میکردن و در این صحبتها از مشکلات دنیا، از خواستههاشون، از درد دلهاشون و خیلی چیزهای دیگه میگفتن و همینطور که خودت میدونی کتاب دعاهای ایشون به نام صحیفهی سجادیه الآن هست و خیلیها این کتاب رو با نام خواهر قرآن میشناسند. این کتاب بعد از قرآن و نهج البلاغه مهمترین کتاب ما هست.»
مثل همیشه راهنماییهای استاد من را آرام کرد. با اینکه این کتاب را دیده بودم و دعاهایی از آن را خوانده بودم؛ این بار خیلی جدیتر و با دقت سراغش رفتم. طبق معمول ابتدا تحقیق کردم تا در موردش بیشتر بدانم. اول سراغ سایت «ویکی شیعه» رفتم و اسم کتاب را سرچ کردم:
صحیفه سجادیه کتابی حاوی ۵۴ دعا از امام سجاد(علیه السلام) است. این کتاب پس از قرآن و نهجالبلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب میآید و به نامهای خواهر قرآن و «انجیل اهل بیت» نیز مشهور است. صحیفه مانند قرآن و نهجالبلاغه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است.
امام سجاد(علیه السلام) بسیاری از معارف دینی را در دعاهای خود بیان میکند؛ موضوعاتی مثل خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و مباحث عالم غیب، فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام)، امامت، فضایل و رذایل اخلاقی، گرامیداشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی، اشارات تاریخی، نعمتهای مختلف خداوند، آداب دعا، تلاوت، ذکر، نماز و عبادت.
معروفترین دعای صحیفه دعای مکارمالاخلاق است.
برایم جالب بود که این همه سال کتاب صحیفهی سجادیه روی تاقچهی خانهیمان بود و من چند بار آن را ورق زده بودم؛ اما اطلاعاتی در موردش نداشتم. کتاب را باز کردم و این بار با دقت چند دعا را خواندم. انگار امام سجاد(علیه السلام) با این کتاب نوع حرف زدن با خدا را هم به ما آموزش دادهاند؛ ابتدا تشکر از خداوند است و بعد صلوات بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار و بعد ایشان درخواستشان را از خداوند مطرح کردهاند. آن هم درخواستهایی که کوچک و پیش پا افتاده نیست و با این درخواستها باز هم دارند به ما آموزش میدهند که از خداوند بزرگ باید چیزهای بزرگ خواست.
کتاب را که میخوانیم میفهمیم که این دعاها فقط درخواست از خداوند نیست و ایشان چون میدانستند که این دعاها دست ما میرسد، در آنها مباحثی را مطرح میکنند که آنقدر کامل است که ما میتوانیم نشانههای زیادی را در آنها ببینیم نشانههایی از علوم مختلف، مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و قسمتهایی از قوانین طبیعی، احکام شرعی و...
دعای زیر یکی از همان دعاهاست که امام سجاد(علیه السلام) وقتی گرفتار میشدند، به کار میبردند:
خدایا! تو را سپاس بر پردهپوشیات بعد از آگاهیات و بر قدرتت پس از دانستنت. همهی ما مرتکب گناهان و معاصی شدیم و تو احدی از ما را بین مردم به گناه مشهور نکردی؛ و به کارهای زشت و ناپسند آلوده شدیم و تو یک نفر از ما را در برابر بندگانت رسوا نساختی. هر یک از ما خود را به پردهی زشتی و گناه پوشاند و تو احدی را بر زشتیها و گناهانش راهنمایی نکردی. چه بسیار نهی تو را به جا آوردیم و چه بسیار از دستور تو تجاوز کردیم؛ و چه بسیار خطاهایی که مرتکب شدیم، در حالی که تو بر آنها آگاه بودی نه بینندگان دیگر؛ و تو بر افشایش قدرت داشتی؛ قدرتی فوق همهی قدرتمندان؛ ولی عفو و چشمپوشی و نیرومندیات برای ما در برابر دیده بینندگان پردهای و در مقابل گوششان سدّی بود...
مطمئنم بقیهی دعا را خودتان خواهید خواند. دیدید چهقدر حرف دل ماست. انگار یک نفر به جای ما با زبانی بسیار زیبا و صمیمی دارد با خدا صحبت میکند.
ارسال نظر در مورد این مقاله