صفحهی خدا
خدای همیشه آنلاین
هاجر زمانی
آن آقایی که توی خیابان سوار بر موتور بود، موقع تصادف تو را بلند صدا زد، آدمهایی که به طرفش دویدند تا کمکش کنند، حتی دکتر اورژانس هم تو را صدا زد. گفت: «خدا بهتان خیلی رحم کرده که سرتان آسیب ندید.»
آن موقع که مادربزرگ توی بیمارستان سِرُم میزد، توی دلم تو را صدا میزدم و از تو کمک میخواستم. دلم میخواست کرونای مادربزرگ زودتر خوب شود و سرفه نکند.
آن موقع که آبجی منتظر جواب کنکور بود، تو را صدا زدم. خواستم که آبجیِ زرنگم جواب زحمتهایش را بگیرد و خوشحال شود.
آنوقت که بابا بیکار شد و حالش خوب نبود و هی میرفت روی پشتبام و تند تند سیگار دود میکرد، مامان تو را صدا میزد، میگفت: «خدایا! امید مَردم را ناامید نکن!»
خدای مهربانم ممنون که همیشه آنلاینی و حواست به ما هست.
«هرگاه او را (با صدای بلند) ندا کنی، ندایت را میشنود و آنگاه که با او (به آهستگی) نجوا نمایی، از نجوایت آگاه است.»
منبع: نهجالبلاغه، نامهی 31
ارسال نظر در مورد این مقاله