ماشین زمان

10.22081/hk.2022.72598

ماشین زمان


ماشین زمان

احمد اکبرپور

اگر روزی ماشین زمان سوار شدید و دنده‌ عقب شما را به گذشته برد هر شغلی را انتخاب کنید اِلّا قاصد یا نامه‌رسان.

این بیچاره‌ها توی دعوا و به قول ما شیرازی‌ها توی جر منجرِ پادشاهان، قربانی می‌شدند. فلان پادشاه برای بهمان پادشاه نامه می‌نوشت که فلان منطقه از کشورت مال من است یا فلان مقدار مالیات باید بدهی.

نامه‌رسان بیچاره هلک هلک از شهر و روستاها عبور می‌کرد و گرسنه و تشنه به دربار آن یکی پادشاه می‌رسید. دست به سینه می‌شد و بیش‌تر از اهالی برره خم می‌شد و نامه را تقدیم می‌کرد. هر لحظه منتظر بود که سکه‌ای چیزی هم گیرش بیاید و هدیه بدهد به عیال یا نامزدش؛ اما توی تاریخ راست راستکی این اتفاق‌ها افتاده است.

کریم‌خان در جوانی به لشکریان نادر پیوست و پس از مرگ نادر به نزد طایفه‌ی خود بازگشت. محمدعلی‌خان تکلو حاکم همدان نامه‌ای به کریم‌خان نوشت و دستور داد وی و سربازانش به نزد حاکم همدان بروند و در رکاب او شمشیر بزنند. کریم‌خان از لحن تکبرآمیز نامه رنجیده‌خاطر شد و این‌گونه ثبت شده که دستور داد گوش‌ها و بینی نامه‌رسان را ببرند.

تازه این کریم‌جون شاه نبود و خودش را وکیل الرعایا معرفی می‌کرد. تکلیف چنگیز و تیمور و این‌جور شاه‌سانانی که دیگر مشخص است.

چنگیزخان پس از تثبیت قدرت خود برای شروع باب تجارت و دوستی با ایران عده‌ای بازرگان به ایران فرستاد، ولی هنگامی که سفیران چنگیز وارد شهر اترار شدند، غایرخان حاکم آن‌جا در مال‌شان طمع کرده به بهانه‌ی جاسوسی آن‌ها را زندانی کرد.

سلطان وقت، بدون تفکر دستور مصادره اموال و قتل آنان را صادر کرد؛ چون خبر به چنگیز رسید درخواست تسلیم حاکم را کرد، ولی سلطان قاصد او را نیز کشت.

خلاصه بعید نیست که با این پیشرفت تکنولوژی، ماشین زمان هم مثل ماشین پراید زیاد شود و شما بخواهید دنده ‌عقب هم بروید. توی دربار هر شغلی ممکن است پیشنهاد بدهند. مشاغلی مانند نعلچی، پالان‌دوز، علاف، دلقک، مهتری، لـله‌باشی، مقنی‌گری و خرچرانی؛ حتی کار سخت و تخصصی خرچرانی هم بپذیرید، ولی دور و بر قاصد باشی و نامه‌رسانی را خط بزنید.

- هی جوانک، دربار با شوکت سلطان ما به نامه‌رسان و قاصدی دلیر نیازمند است؟

- هرگز نمی‌پذیرم. اصلاً پیشنهادش را هم مطرح نکنید. مگر مغز خر خورده‌ام که گوش و بینی‌ام بریده شود؟

- در عوض، علاوه بر مزایای شغل خطرناک، ماهیانه صد و ده سکه طلا‌ی خالص مواجب می‌گیری و یک باغ درندشت در لواسانات و سه‌تا کره اسب هم اشانتیون.

- صد و ده سکه بهار آزادی؟

- آری، پت و پهن‌تر و دو- سه مثقال سنگین‌تر.

- من چهارچنگولی در خدمت دربار شما هستم. گوش و دماغم‌ به فدای سلطان. فقط بفرمایید چه مدارکی برای استخدام لازم است؟

CAPTCHA Image