تو جیب جا می‌شه

10.22081/hk.2022.72125

تاریخچه

تو جیب جا می‌شه

(نگاهی به جیب و تاریخچه‌اش)

هاجر زمانی

دورانی که کیف پول اختراع نشده بود

با ظهور تمدن‌ها و پیشرفت روز به ‌روز آدم‌ها، هر روز چیزهای جدیدی اختراع می‌شد. بعد هر وسیله‌ی جدیدی که ساخته می‌شد با خودش کلی نیاز جدید به وسایل تازه می‌آورد. مثلاً وقتی پول اختراع شد، که عمدتاً سکه‌هایی با فلزات گرانبها مثل طلا، نقره و برنز بود. مردم به فکر این افتادند که حالا سکه‌های عزیزشان را چه‌طوری حمل و نقل کنند؟

اولین ایده هم درست کردن کیسه‌هایی از جنس پوست حیوانات و پارچه‌ها بود که سکه‌ها را داخلش بریزند. همان وقتی که مردم کیسه‌ی حمل پول را درست کردند، یک عده انسان ناشریف به این فکر افتادند که چه‌قدر دزدیدن این سکه‌های بزرگ و سنگین راحت است! بعد از دزدی مکرر سکه‌ها مردم به فکر افتادند کیسه‌ای بسازند که دزدیدنش سخت‌تر باشد. مثلاً به لباس‌شان وصل باشد! این شد که جیب اختراع شد!

امنیت جیب‌ها از امنیت کیف پول‌های اولیه یا همان کیسه‌ها بیش‌تر بود. به علاوه هر کسی می‌توانست یک جیب مخفی برای خودش بدوزد که عقل جن هم به آن نرسد! جیب‌ها خیلی زود فراگیر شدند. روی پیراهن، کت، شلوار، بلوز و هر پوشاک دیگری که فکرش را کنید؛ البته جیب فقط مخصوص پول نبود و کم کم به هر چیزی که توی جیب جا می‌شد تغییر کاربری پیدا کرد. مثلاً مادربزرگ‌های زمان کودکی ما کلید گنجه‌های قدیمی‌شان را توی جیب‌های بزرگ پیراهن گل گلی‌شان می‌گذاشتند و نیز نُقل‌های تاریخ گذشته‌ای که به بچه‌های حرف گوش کن و مؤدب جایزه می‌دادند. زمان مدرسه هم به زور توی جیب روپوش مدرسه، نارنگی و سیب می‌چپاندیم و موقع شستن لباس، مامان‌مان با یک کوه دستمال کاغذی استفاده شده و هسته و پوسته‌ی نارنگی یا برگه‌ی امتحانی ریز ریز شده مواجه می‌شد! بگذریم...

ضرب‌المثل‌های جیبی

یک زمانی جیب آن‌قدر شأن و منزلت داشته که برایش مَثَل هم ساخته بودند؛ البته در شعر و ادبیات چه کلاسیک و چه امروزی هم می‌توانیم ردپای کلمه‌ی جیب را پیدا کنیم.

معروف‌ترین مَثَل ایرانی شاید «جیب خالی، پز عالی باشد» کنایه از آدمی که آه در بساط ندارد؛ اما دک و پُزش بالاست و ادای آدم‌های پولدار را در می‌آورد.

جالب است بدانید زمان‌های قدیم برای جلوگیری از جیب‌بُری و سرقت پول، بعضی‌ها درِ جیب‌های‌شان را می‌دوختند. این مَثَل اشاره می‌کند که این فرد همیشه جیبش دوخته است؛ یعنی دلش نمی‌آید پول خرج کند و خسیس است، حتی برای خودش!

یا مَثَل «به جیب زدن» که کنایه از پول کلان و زیاد به دست آوردن است.

اصطلاح معروف دیگر در مورد جیب، «جیب‌بری» است که اشاره به شکلی از سرقت دارد که به سرعت و مخفیانه انجام می‌شود، به حدی که فرد مورد سرقت، متوجه آن نمی‌شود.

انواع جیب

اصولاً در طی تاریخ خیاط‌ها آدم‌های خلاقی بوده‌اند. به مرور زمان برای هر لباس یک مدل جیب خاص خودش دوختند و برایش اسم گذاشتند. اسم بعضی از جیب‌ها خنده‌دار است، ‌مثلاً به جیب کت‌های مردانه و مدل دوخت‌شان می‌گویند:«جیب فیلبند» یا «جیب فیلتاپی». انواع جیب دیگر هم داریم، مثل جیب‌های زیپ‌دار، جیب‌های کج، جیب‌های مخفی، جیب پاکتی، جیب آویزان، جیب شکافی، جیب منحنی و انواع و اقسام جیب‌های دیگر که بسته به نوع لباس کاربرد دارند؛ حتی بیش‌تر لباس‌های کار، جیب‌های خیلی بزرگ دارند که مخصوص قرار دادن انواع ابزار هستند یا بعضی از آرایشگرها، پیش‌بندهایی دارند که یک جیب بزرگ مخصوص قرار دادن شانه و دیگر وسایل کارشان است.

راز جیب کابوی‌ها

در چند صد سال گذشته یکی از محبوب‌ترین لباس‌ها لباس جین و خصوصاً شلوار جین بوده است که ما بهش می‌گوییم شلوار لی. این شلوارها را که پارچه‌های مقاومی داشتند اولین بار گاوچران‌های آمریکایی استفاده کردند. شلوارهای لی، پنج جیب دارند. یک جیب کوچولو داخل یکی از جیب‌های جلویی شلوار است که شاید برای‌تان سؤال شده که این جیبِ فسقلی به چه کار می‌آید. شاید فکر کردید مخصوص سکه و پولِ خُرد است؛ اما این‌طور نیست. آن زمان که هنوز ساعت مچی اختراع نشده بود و ساعت‌ها جیبی بودند، این ساعت‌ها تبدیل به معضل برای گاوچران‌ها شده بود. موقع اسب‌سواری، احتمال شکستن این ساعت‌ها توی جیبِ معمولی خیلی زیاد بود. پس یک جیب کوچولو داخل جیب اصلی شلوارِ لی دوختند و این جیب کوچک، محافظ ساعت‌های گران‌بهای آن موقع شد.

ساعتِ جیبی

حالا که حرف ساعت جیبی شد، جالب است بدانید این ساعت‌ها با یک زنجیر به پیراهن وصل می‌شدند و داخل جیب قرار می‌گرفتند. اگر به فیلم‌های کارآگاهی علاقه دارید، ‌احتمالاً هرکول پوآرو را به یاد دارید که گه‌گاه ساعت جیبی‌اش را از داخل جیب کتش بیرون می‌آورد و به آن نگاه می‌کرد. این نوع ساعت الآن چندان مورد استفاده نیست و فقط افرادی با تیپ و استایل خاص سراغ آن می‌روند و البته کلکسیونرها برای جمع‌آوری این ساعت‌های گران‌‌قیمت که اکثراً از طلا و نقره ساخته می‌شدند.

کتاب جیبی

زمانی که هنوز گوشی‌های هوشمند جای همه چیز را نگرفته بودند و آدم‌های کتاب‌خوان از توی برنامه‌های کتاب‌خوانی دیجیتالی کتاب نمی‌خواندند و کتاب کاغذی دست می‌گرفتند، قطع چاپی مورد علاقه خیلی‌ها، قطع جیبی بود. اندازه‌ی پنج سانتی‌متر در هفت سانتی‌متر؛ یعنی اندازه‌ای که کتاب توی جیب جا بشود و راحت بشود حمل و نقلش کرد!

قطع دیگری هم هست که آن هم توی جیب جا می‌شود! قطع پالتویی که کشیده‌تر است و اندازه‌اش بیست و یک سانتی‌متر در یازده‌ونیم سانتی‌متر است. کتاب‌هایی که با قطع جیبی و پالتویی چاپ می‌شوند، معمولاً کم حجم هستند و فونت ریزی دارند. بعضی سررسیدها و کتاب‌های ادعیه و بعضی کتاب‌های ادبی در این دو قطع چاپ می‌شوند که طرفدارهای خودش را دارد.

CAPTCHA Image