کلاس آنلاین

10.22081/hk.2021.72068

کلاس آنلاین


کلاس آنلاین

حسین بابایی‌پور

بالأخره بعد از پنج ماه قرار شد کلاس زبان به صورت آنلاین تشکیل بشود. حالا دیگر معلم به خانه‌ی ما می‌آید. مدرسه مجازی هم بد نیست. راستش اول به هوای کلاس لباس مناسب کلاسم را پوشیدم. بعد اتاقم را مرتب کردم و لب‌تابم را روشن کردم. کلاس ساعت چهار و نیم شروع می‌شد. یک لحظه حواسم نبود عطر مخصوصم را زدم و به مادرم گفتم اسنپ می‌گیری برام؟ مادرم که خندید یادم آمد ای داد! کلاسم مجازی است. خب، بهتر شده بود. دیگر دردسر سفارش مامان که: رسیدی پسرم زنگ بزن بهم، را نداشتم یا: این شلوار با این تیشرت بهتره، کدوم کفش رو بپوشم، و اینا رو نداشتم. کلاس آنلاین شروع شد؛ اما وسط کلاس یهو مادرم یه بشقاب میوه‌ی پوست‌کنده‌ی خرد شده را گذاشت روی میزم. من هم بدم نیامد حسابی خوردم. خیلی می‌چسبه، وسط کلاس میوه بخوری. همین‌طور که مشغول خوردن بودم یهو خانم اسماعیلی گفت: «حسین وصل شو تا ازت سؤال کنم.» تند و تند میوه توی دهانم را قورت دادم! بعد از من، از سعید پرسید، همین که تصویر سعید آمد، مربی زد زیر خنده؛ آخر سعید کلاً با لباس توی خونه بود و یادش رفته بود زیر شلواری راه راهش را عوض کند.

CAPTCHA Image