سنجولی

10.22081/hk.2021.71745

سنجولی

سوگل عصاری

صبح یک روی تعطیل، سهیل تصمیم می‌گیرد برای ناهار در خانه آشپزی کند و از این کار لذت ببرد. او از مامان خواهش می‌کند که در این مدت وارد آشپزخانه نشود.

سهیل پشت میز آشپزخانه می‌نشیند تا به غذای خوش‌مزه‌ی ظهر فکر کند. بعد دستی به موهای جلوی سرش می‌کشد و بلند می‌شود. اول از همه ماهیتابه را از کابینت زیر سینک ظرف‌شویی برمی‌دارد، روی اجاق‌گاز می‌گذارد و شعله‌اش را روشن می‌کند. کمی روغن توی ماهیتابه می‌ریزد؛ اما هنوز هم نمی‌داند می‌خواهد چه غذایی بپزد. خب به هر حال برای امروز باید ناهار درست کند. به سراغ فریزر می‌رود. یک سوسیس برمی‌دارد و آن را در ماهیتابه می‌اندازد. یک‌دفعه آشپزخانه شبیه به جهنم می‌شود. ماهیتابه‌ی مشتعل را سریع از روی اجاق برمی‌دارد و روی کابینت می‌گذارد. متوجه می‌شود که آن را روی سفره‌ای پلاستیکی گذاشته است.

ماهیتابه را بلند می‌کند. مایع سفیدی از زیر ماهیتابه درست مثل پنیر پیتزا کش می‌آید. سهیل آب دهانش را محکم قورت می‌دهد. بلافاصله ماهیتابه را در سینک ظرف‌شویی می‌گذارد. او حالا دنبال دستمال سفره می‌گردد تا با آن روی کابینت را تمیز کند. می‌گردد و از توی کشوی یکی از کابینت‌ها یک دستمال گرد قهوه‌ای پیدا می‌کند. با دستمال قهوه‌ای، کابینت را پاک می‌کند. مامان سهیل به آشپزخانه می‌آید. سهیل می‌گوید: «مامان امروز ناهار ساندویچ سفارش بدیم؟»

مامان سهیل با تعجب می‌گوید: «ماهیتابه! ماجرای این بوی سوختگی چیه سهیل؟» سهیل فقط به کف آشپزخانه نگاه می‌کند و انگشتان پایش را بالا و پایین می‌برد. مامان سهیل می‌گوید: «حالا چرا با سنجولی بد رفتاری کردی؟»

سنجولی، اسم عروسک دوست‌داشتنی سهیل است. یک سنجاب تپلوی قهوه‌ای که حالا به این روز افتاده.

پیام اخلاقی: توی کشوی کابینت آشپزخانه جای یک عروسک دوست‌داشتنی نیست. اگر واقعاً دوست‌داشتنی باشد!

CAPTCHA Image