آقایون دالتون‌ها

10.22081/hk.2021.71671

آقایون دالتون‌ها


گفت‌وگو

آقایون  دالتون‌ها

گفت‌وگو با یک نوجوان کار

محدثه عرفانی‌مهر

آفتاب داغ، تمام زورش را جمع کرده بود و ریخته بود روی سر شهر و کوچه‌ها. انتهای خیابان را که نگاه می‌کردی موج گرما توی هوا دیده می‌شد. چند کلاغ زیر سایه‌ی شاخه‌های یک کاج، بال‌های سیاه‌شان را خوب تمیز می‌کردند. مقابل یک کارگاه (سی‌ان‌سی، وکیوم) ایستادم. توی کارگاه را با چشم جست‌وجو کردم. انتهای کارگاه پسری روی یک تخته‌ی بزرگ چوبیِ صاف که روی آن حکاکی شده بود، راه می‌رفت و با منگنه‌ی بادی که توی دست راستش بود چرق چرق منگنه می‌زد. مثل فرفره این‌ور و آن‌ور می‌رفت و بالا و پایین می‌پرید. با احتیاط رفتم کنارش و پرسیدم: «اجازه می‌دهید با شما مصاحبه‌ای داشته باشم؟ برای نشریه‌ی سلام‌بچه‌ها می‌خواهم.» پسر که از قیافه‌اش معلوم بود پر از ادب و احترام است و کمی هم تعجب کرده، قبول می‌کند. دستگاه بزرگ سی‌ان‌سی را خاموش می‌کند و با او هم صحبت می‌شوم.

از خودتان برای‌مان بگویید.

- من عباس اکرمیه هستم و سیزده سالمه.

توی این کارگاه به این بزرگی چه کار می‌کنید؟

- راستش این‌جا اول از همه، مشتری‌ها سفارش می‌دهند که روی کارهای چوبی مثل درهای چوبی چه طرح‌هایی را برای‌شان بزنیم. ما هم روی کامپیوتر آن را طراحی می‌کنیم و با فلش می‌دهیم به دستگاه سی‌ان‌سی. بعد دستگاه شروع به کار می‌کند و روی چوب‌ها حکاکی می‌کند. بعد آن‌ها را سمباده می‌زنیم و کار را آماده می‌کنیم تا مشتری بیاید و ببرد.

دستگاه سی‌ان‌سی چی هست؟

- (با انگشت به دستگاه اشاره می‌کند.) این دستگاه یک فرز صنعتی است که با استفاده از نرم‌افزارهای کامپیوتری مثل آرت کم (art cam) کنترل و هدایت می‌شود. این نرم‌افزارها دخالت آدم در بُرش و شکل دادن چوب را کم می‌کند. با این دستگاه می‌توانیم تمام طرح‌های فرزکاری و ماشین‌کاری چوب را با استفاده از نرم‌افزارهای گرافیکی مناسب آماده کنیم و باقی کارها را به عهده‌ی دستگاه سی‌ان‌سی بگذاریم.

خب شما از این مواردی که گفتید کدام کارش را بلدید انجام بدهید؟

- من به غیر از طراحی کامپیوتری، بقیه‌ی کارها را بلدم و همه‌ی آن‌ها را انجام می‌دهم.

آفرین به شما! چند وقت است مشغول این کار هستید؟

- تقریباً فکر کنم دو سال‌ونیم.

خب با این حساب اگر درس‌تان تمام شود می‌توانید این شغل را ادامه بدهید. درست گفتم؟

- بله.

حقوق‌تان چه‌قدر است؟

- بستگی دارد؛ چون من برای یاد گرفتن آمده‌ام زیاد حقوقش برایم مهم نیست، ولی خب صاحب کارگاه از کار من راضی است و هوایم را دارد.

پس‌انداز هم می‌کنید؟

- بله. پول‌هایم را دارم جمع می‌کنم لب‌تاپ بخرم که هم برنامه‌هایی مثل آرت کم را یاد بگیرم و هم برای درس‌هایم از امکانات آن استفاده کنم. 

چه طوری با این کار آشنا شدی؟

- اول‌ها می‌آمدم  فقط نگاه می‌کردم، بعد خوشم آمد و تصمیم گرفتم که این کار را یاد بگیرم.

توی روزهای کرونایی چه‌جور می‌آیی؟

- توی دوران کرونا خیلی بیش‌تر آمدم. روزهایی که توی شاد بودم همین‌جا توی کارگاه یک گوشه می‌نشستم بعد از درسم کار را ادامه می‌دادم. (کمی می‌خندد و می‌گوید.) البته بعضی وقت‌ها موقع امتحان با برنامه‌ی شاد تقلب می‌کردم. یک بار صاحب کارگاه من را دید و گفت سعی کن یاد بگیری. خودت را گول نزن. از آن به بعد سعی کردم آدم باشم و تقلب نکنم.

از چه ساعتی شروع به کار می‌کنی؟

- ساعت هفت‌ونیم بیدار می‌شوم تا دو. از آن‌ور هم از ساعت سه تا نُه شب.

این کار خطر هم دارد یا بی‌خطر است؟

- خطر هم دارد، ولی مواظبم. البته مثل کار نجاری خطرناک نیست. ایمنی‌اش بیش‌تر است. یکی از دوستانم توی نجاری کار می‌کرد؛ یک بار چوب رفت توی چشمش یک چشمش آسیب دید؛ اما توی کار ما مثل کار نجاری خطر ندارد.

اهل مطالعه‌ غیر درسی هم هستی یا فقط درسی؟

- تا کلاس پنجم خیلی کتاب می‌خواندم مثل شاهنامه و قصه و مجله، بعد دیگه از آن موقع به بعد هیچ کتابی نخواندم. کتاب‌خانه‌ی مدرسه‌ی‌مان هم اکثراً بسته بود. فقط درسی.

خاطره‌ای چیزی هم داری؟

- یک سال از مدرسه فرار کردیم. کلاس ششم بودم. آخرهای سال بود. بعد من با دو- سه تا از دوستام یک‌دفعه فکر کردیم برویم بیرون پارکی جایی بشینیم. می‌رفتیم گیم‌نت؛ بعد فرداش معاون مدرسه جلوی‌مان را گرفت و گفت خوش‌آمدید آقایون دالتون‌ها. فهمیدیم که یکی از بچه‌های مدرسه ما را دیده بود. یک نمره انضباط از ما کم کردند و ادب شدیم.

 

CAPTCHA Image