گفتوگو در قرآن
وقتی بعد از 760 سال صبرش تمام شد!
گفتوگوی حضرت هود با قوم عاد
عباسعلی متولیان
قرآن کتابی بر مبنای گفتوگو است؛ چون کتابهای آسمانی گفتوگوی خالق و مخلوق هستند. از طرفی خدا، برای هدایت مردم؛ پیامبرانش را فرستاد و پیامبران اساس رسالتشان بر گفتوگو بوده است.
- و به سوی قوم عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم.(1)
حضرت هود در چهل سالگی به پیامبری رسید. قومش بتپرست بودند و بتهایی را همنام بتهای قوم حضرت نوح میپرستیدند. اسم قومش «عاد» بود. قوم عاد عرب و ساکن جزیرهالعرب بودند. آنها قبل از اینکه حضرت هود به پیامبری برسد، او را به درستکاری قبول داشتند؛ اما همین که آنها را به ترک پرستش بتها و به سوی یکتاپرستی دعوت کرد، با او مخالفت کردند. قوم عاد مردمی بلندقامت، قدرتمند و درشتهیکل بودند. آنقدر لجبازی کردند و با حضرت هود و خدای یکتا دشمنی کردند که حضرت هود بعد از 760 سال دعوت به یکتاپرستی، صبرش به سر رسید و از خدا خواست تا آنها را دچار عذاب کند. خداوند که بارها به آنها هشدار داده بود، دچار عذابشان کرد؛ قوم عاد از بین رفتند و سرزمینشان نابود شد؛ طوری که هیچ اثری از آنها نماند.
قسمتهایی از گفتوگوهای حضرت هود با قومش (براساس ترجمههای مختلف قرآن) را در اینجا بخوانید:
***
- ای مردم! خداوند یکتا را بپرستید؛ چون خدای یکتا تنها خدایی است که شما باید پرستش کنید. اینکه بتها و چیزهای دیگر را به جای خدای یکتا میپرستید، یک دروغ بزرگ است و شما که این کار را میکنید دروغگو به حساب میآیید.(2)
- ای هود! برای ما دلیل روشنی که ما خوشمان بیاید، نیاوردی!(3)
- ...
- ...
- ای قوم عاد! من از شما برای رساندن پیام خداوند و انجام رسالتم، پاداشی نمیخواهم، پاداش من فقط بر عهدهی کسی است که مرا آفریده است، آیا عقل خود را به کار نمیاندازید و اندیشه نمیکنید!؟(4)
- با این حرفهای تو ما هیچ وقت خدایان خودمان را رها نمیکنیم! و اصلاً به تو ایمان نمیآوریم!(5)
- ...
- ...
- ای قوم عاد! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، بعد هم به سوی او باز گردید تا از آسمان بر شما رحمت فراوان و باران پیدرپی بفرستد، قوت و توانایی شما را افزایش بدهد و مانند گنهکاران از خداوند روی برنگردانید.(6)
- ما دربارهی تو فقط میگوییم، تو را بعضی از خدایان ما آسیب زدهاند و عقلت را ربودهاند! به همین دلیل سخنان جنونآمیز و بیمنطق میگویی!(7)
- ...
قوم عاد خواستند با وعدههایی هود را از دعوتش منصرف کنند و او را هم مثل خودشان بتپرست کنند.
- من خدا را شاهد میگیرم و شما نیز شاهد باشید که یقیناً از آنچه برای او شریک قرار میدهید، بیزار هستم.(8)
قوم عاد هود را تهدید کردند.
- حال که چنین است، همگی برای من فکر کنید، نقشه بکشید و نیرنگ بزنید و مرا مهلت ندهید! اما بدانید کاری از دست شما ساخته نیست!(9)
به او نسبت دیوانگی زدند و مسخرهاش کردند.
- یقیناً من بر خداى یکتا که پروردگار من و شماست توکل کردم. پروردگاری که هیچ جنبندهای نیست، مگر اینکه او مهارش را به دست قدرت و فرمانروایی خود گرفته است، و البته پروردگار من در کار بندگان به راه راست است.(10)
اما با همهی این حرفها قوم عاد اصلاً حرفهای هود را جدی نگرفتند و دشنامش میدادند.
- پس در صورتی که از پذیرفتن دعوتم خودداری کنید، ضررش متوجه خود شماست. من پیام خود را به شما رساندم و آنچه را برای آن به سوی شما آمده بودم ابلاغ کردم، شما اگر نپذیرید، پروردگارم قومی غیر شما را جایگزین شما میکند تا آن را بپذیرند؛ و این را بدانید که شما به خداوند یکتا ضرری نمیزنید، چون پروردگار من نگهدار هر چیزی است.(11)
- ...
***
- هنگامی که فرمان ما بر عذاب آنان- قوم عاد- فرا رسید، هود و کسانی را که به او ایمان آورده بودند با رحمتی از سوی خود نجات دادیم و از عذابی سخت – که قوم عاد دچارش شدند- رهایی بخشیدیم.(12)
پینوشت:
1- هود، آیهی 50.
2- همان.
3- هود، آیهی 53.
4- هود، آیهی 51.
5- هود، آیهی 53.
6- هود، آیهی 52.
7- هود، آیهی 54.
8- همان.
9- هود، آیهی 55.
10- هود، آیهی 56.
11- هود، آیهی 57.
12- هود، آیهی 58
ارسال نظر در مورد این مقاله