پاییز آنلاین- اسب- غصه- انتظار- شاخه‌های توت همسایه

10.22081/hk.2021.71444

پاییز آنلاین- اسب- غصه- انتظار- شاخه‌های توت همسایه


پاییز آنلاین

مرضیه تاجری

در گوشی و تبلت

با عکس‌های رنگی و خندان

با صد هزاران برگ نارنجی

با یک روپوش مدرسه از دور

حتی اگر

با هم نباشیم

در خاطرم هستی

تنها رفیق خوب آنلاینم

حتی بدون نیمکت یا هم‌کلاسی

منهای زنگ ورزش و تفریح و بازی

پاییز من با تو پر از خوبی‌ست

در اول مهر مجازی

 

اسب

زهره مسکنی

پدرم تلخی کرد با برادر دیشب

که چرا تِل زده و موی دُمْ اسبی دارد

 

اسب رهوارِ برادر انگار

از لب ‌بام جهید

و کف سرد و سیاه کوچه

لنگ‌لنگان گم شد

 

سوژه‌ی بعدی این مستندِ راز بقا من بودم

دختری دریادل

با سری مخملی و موی به جرأت کوتاه

مدلِ تیفوسی، طرحِ جدید

بی تب و تابِ تل و اسب و یراق

 

غصه

اسماعیل اله‌دادی

دریا گفت:

آشغال‌ها اِشغالم کرده‌اند

کِشتی‌ها

با من کُشتی می‌گیرند

غواص‌ها برایم غصه درست می‌کنند

قلاب‌ها قلبم را سوراخ کرده‌اند...

دلم گرفته

ساحل گفت:

بیا سرت را روی شانه‌ام بگذار.

 

انتظار

الهام فرجی

رد شدم

از کنار او

مثل روزهای پیش

بی‌سلام و گفت‌و‌گو

***

روی نیمکت نشسته‌ام

 مانده روی دست من

چند شاخه گل

آه لعنتی!

خرس گنده‌ی خجالتی!

 

 

شاخه‌های توت همسایه

سمیره بروانیا

شاخه‌های توت همسایه

روی دیوار حیاط ماست

از میان برگ‌های آن

دانه‌های سرخ‌تر پیداست

 

توت‌ها شیرین و خوش‌طمع‌اند

رنگ‌شان هم مثل یاقوت است

بر سرِ دیوار می‌خندند

فصل بازیگوشی توت است

 

با تکان توت‌ها در باد

آب می‌اُفتد دهانم زود

کاشکی مانند گنجشکان

روی دوشم بال‌هایی بود

 

باد بازیگوش ذهنم را

مثل یک کف‌بین ماهر خواند

لابه‌لای برگ‌ها پیچید

شانه‌های توت را لرزاند

CAPTCHA Image