زمانی که باید با خانواده‌ی‌مان به گفت‌وگو بنشینیم

10.22081/hk.2021.71434

زمانی که باید با خانواده‌ی‌مان به گفت‌وگو بنشینیم


فیلم و سینما

زمانی که باید با خانواده‌ی‌مان به گفت‌وگو بنشینیم

نگاهی به انیمیشن «لوکا»

علی خانمرادی

تا حالا به کلمه‌ی «خیال‌بافی» فکر کرده‌اید؟ همان «خیال‌پردازی» است؛ اما کمی خودمانی‌تر و غیررسمی‌تر. با این وجود در این عبارت (خیال‌بافی) تشبیه عجیبی وجود دارد؛ یعنی چیزی به چیز دیگر شبیه دانسته شده و آن هم شباهت «خیال و رؤیا» به «بافندگی» است. شباهت جالبی بین تخیل و رؤیاپردازی با کار بافندگی و بافتن وجود دارد. کافی است دو میله‌ی بافتنی داشته باشی و یک عالم نخ وکاموا؛ می‌توانی کل دنیا را به هم ببافی. می‌توانی دورتادور برج ایفل را ببافی و برایش یک لباس زیبا تهیه کنی تا در پاییز پاریس سردش نشود. می‌توانی خیابان آزادی تهران را تا انقلاب فرش کنی. فقط یادت باشد از رنگ‌های جورواجور استفاده کنی تا فرش رنگارنگی از آب دربیاید.

اما این مقدمه را برای چه گفتم؟

همان‌طور که از عنوان این مطلب فهمیده‌اید، قصد دارم در مورد یک انیمیشن جالب حرف بزنم. انیمیشنی که از یک خیال‌بافی کوچک شروع شده و به دنیایی جالب و دیدنی رسیده است.

  • خلاصه‌ی داستان:

در اعماق دریا موجوداتی به نام هیولاهای دریایی زندگی می‌کنند. یکی از این هیولاها، لوکا پسری است که دوست دارد بداند در سطح آب و خشکی چه خبر است و آدم‌ها چه جور موجوداتی هستند؟ مادرش او را به شدت از خشکی و آدم‌ها می‌ترساند؛ اما یک روز به صورت ناگهانی با یک هیولای پسر دیگر به خارج از آب پرت می‌شود و راز عجیبی را می‌فهمد و آن هم این است که هیولاهای دریایی در خشکی تغییر شکل داده، شبیه آدم‌ها می‌شوند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند به شهر آدم‌ها بروند و در آن‌جا درگیر یک مسابقه‌ی سالانه می‌شوند تا با برنده شدن در آن بتوانند یک موتور بخرند و سراسر دنیا را بگردند. فقط مشکل آن‌جاست که اگر قطره‌ای آب روی آن‌ها بیفتد پوست‌شان به حالت هیولایی برمی‌گردد و مردم می‌فهمند که آن‌ها انسان نیستند...

  • یک انیمیشن سرگرم‌کننده!

خیال‌بافی مرز و محدوده ندارد و در این انیمیشن هم سازندگان اثر به سراغ هیولاهای دریایی رفته‌اند. آزاد گذاشتن خیال باعث می‌شود دنیاهایی بسازی که پر از زیبایی و اتفاق‌های هیجان‌انگیز است. در این انیمیشن هم دنیای زیر آب با آن همانندسازی‌اش با دنیای انسان‌ها بسیار جذاب نشان داده می‌شود و یک فضای روستایی را به یاد ما می‌آورد که گوسفندان را به چراگاه می‌برند و کشاورزی و فصل برداشت محصول است و مردم همه هم‌دیگر را می‌شناسند و با هم مهربانند و... متأسفانه انیمیشن چندان در دنیای زیبای زیر آب باقی نمی‌ماند و خیلی زود فراموش می‌شود. در حالی که می‌شد از آن فضای جذاب و دنیای فانتزی استفاده‌های زیادی کرد.

دنیای خشکی هم بسیار زیبا و رنگارنگ خلق شده است با آن خانه‌ها و رنگ و لعاب دلربا و شخصیت‌های انسانی جالب و فضای شهری و کوچه بازارهای ساحلی ایتالیا، با شوخی‌ها و زمین خوردن‌ها، بالا و پایین پریدن‌ها و تعقیب و گریزها همه و همه جذابیت اثر را بیش‌تر کرده‌اند؛ اما منتظر بودیم اثری ببینیم که به موضوعات مهم انسانی، احساسات و عواطف و مسائل روحی و درونی آدم‌ها در مسیر زندگی‌شان پرداخته باشد به شکلی که حتی بزرگ‌سالان هم از تماشای آن، مطالب جدیدی یاد بگیرند، مثل انیمیشن روح یا کوکو و انیمیشن بالا لوکا اما این‌طور نبود و بیش‌تر یک انیمیشن سرگرم‌کننده برای کودکان و نوجوانان بود. انیمیشنی که افسانه‌های محلی مردم سواحل دریاچه‌ی «نس» در اسکاتلند را در مورد وجود هیولای دریایی با فرهنگ وسپا سواری ایتالیایی (موتورسیکلت وسپا) همراه کرده و قصه‌ای سرگرم‌کننده ساخته است؛ البته این قصه هم پیام اخلاقی خود را دارد و می‌خواهد بگوید ما باید تفاوت‌های هم‌دیگر را بپذیریم و فرقی بین سیاه‌پوست و سفیدپوست و نژادهای دیگر نگذاریم.

  • حرف پایان و نگرانی آخر

انیمیشن لوکا نشان می‌دهد یک پسر از خانه و خانواده فرار می‌کند و قدم به دنیای جدید و البته خطرناکی می‌گذارد. تماشای این فیلم نباید باعث شود کودکان و نوجوانان برای شناختن دنیای بیرون عجله کنند و دست به کارهایی بزنند که خانواده، از آن خبر ندارد. چه بسا اگر لوکا شانس نمی‌آورد به دست یکی از اهالی همان شهر ساحلی شکار می‌شد و داستان ما پایان غم‌انگیزی پیدا می‌کرد. این نشان می‌دهد در هر شرایطی باید با خانواده به گفت‌وگو نشست و گاهی حرف دل‌مان را به پدر یا مادر بزنیم و آن‌ها هم باید دنیای کودکان و نوجوانان را بیش‌تر درک کنند و حرف دل آن‌ها را بپذیرند و بفهمند.

این انیمیشن جذاب را به اتفاق خانواده تماشا کنید و سعی کنید رابطه‌ی‌تان را با خانواده روز به روز بهتر کنید. فرصت برای کشف دنیا همیشه وجود دارد. عجله نکنید، حتماً این فرصت به شما داده می‌شود.

CAPTCHA Image