دکان شکر

10.22081/hk.2021.71404

دکان شکر


دکان شکر

نوید صنعتی- 17ساله- ملارد

بعضی‌ها چشمان‌شان جادویی است. همین که نگاه‌شان به ما بخورد هر فصلی که باشد بوی بهار می‌گیریم.

بعضی‌ها دیدن‌شان حال آدم را خوش می‌کند؛ از همان خوشی‌هایی که از ته دل می‌جوشد؛ و اگر کسی ما را ببیند با خنده می‌گوید: «قند در دلت آب می‌شه‌ها!»

اصلاً کافی است که فقط بعضی‌ها را ببینیم؛ چون لبخند مثل یک شکوفه می‌شکفد و به اندازه‌ی یک باغ گل سرخ معطر می‌شویم.

همین بهانه‌های کوچک خودش مثل یک چشمه پر باران است که جاری می‌شود و می‌تواند همه جا و همه‌کس را سیراب کند.

این‌جور است که آدم می‌فهمد شادی و خوشی مثل فرمول‌های ریاضی و فیزیک آن‌قدرها هم ریز و درشت نیست و همه در یک کلمه‌ی «رفیق» خلاصه می‌شود.

شاید بهتر باشد خودمان اول از همه یک رفیق بشویم؛ کسی که وقتی دیگران با او نشست و برخاست می‌کنند چیزی جزء شادی و نشاط برملا نشود.

حسی می‌گوید: «رفیق یکی از همین آدم‌هاست. از همین‌هایی که حتی اگر یک چکه غم به دل‌شان سُر بخورد با شادی و توکل محو می‌شود. انگار وجودشان شربتی پر شهد شده است که غیر از شادی و خوش حرفی همه چیز را در خودش حل می‌کند. یعنی فکر کنم اگر آن‌ها بخواهند روزی مغازه‌ای هم بزنند در دکان‌شان شکر دارند.»

بین خودمان بماند، ولی همین هم لطافت خودش را دارد که جایی در درون دل است.

این‌طوری که شدیم دیگر به جای هایلات غصه، با ماژیک محبت شادی را پررنگ می‌کنیم. بعد اگر کسی سراغ قند و رفیق را بگیرد همه نشان‌مان می‌دهند و دکان شکر فروشی‌مان هم با برکت خدا غلغله می‌شود.

CAPTCHA Image