دلِ کاکائیام(1) پیداست
محسن اعلا
دلِ شفافِ این دریا
پُر از تصویر کاکائیست
در این آئینه، کاکائی
خدای من! تماشاییست
***
به روی ساحل و دریا
سَبُک پَر میکشند آنها
از این پروازِ رؤیایی
چه زیبا میشود دریا!
***
صدای شادشان شعریست
به گوش صبحِ این ساحل
و مثل آبشاری سبز
که جاری میشود در دل
***
تمام لحظههای من
پُر از کاکائی و دریاست
در این پرواز و این آواز
دلِ کاکائیام، پیداست
- کاکائی نوعی پرندهی دریایی است با پرهای سفید یا خاکستری. این پرنده در بندرانزلی فراوان است.
رود
علی مرادی
هر وقت دلتنگی
هرگاه دلگیری
از غورهی چشمت
هی آب میگیری!
هر وقت دلتنگم
هر گاه دلگیرم
در برکهی چشمت
آرام میگیرم
آن، سرنوشت تو
این قسمت من بود
تو رودی از اشکی
من ماهی آن رود
شعر بارانی...
نسیم نوروزی
یک جادهی سبز شمالی
یک فکر راحت
بیخیالی
صد شعر تازه جنس باران
صدها درخت کاج و افرا
یه کلبه و یک بره و مرغ
طعم لذیذ آش رشته
بوی تنور و چوب و یک نان برشته
یک خنده از هر موج چیدن
من، قاب زنده، جادهای سبز
صد فکر نو پاشیده در من
باید قدم زد هی قدم زد
توی دلم هر بار غوغاست
میدانی اما....
بارانِ بیشال و کلاه و چتر،
زیباست؟
آیههای سبز
شهرام رفیعی
آسمان نشسته در قیر
دست و روی او زغالیست
توی ذهن لحظههایش
جای آفتاب خالیست
توی دست مادرم هست
آیههای سبز قرآن
سقف خانه خسته است از
چکههای آب باران
ارسال نظر در مورد این مقاله