وقتی که به من طعنه می‌زنند

10.22081/hk.2020.71167

وقتی که به من طعنه می‌زنند


کارشناس روان‌شناس بالینی

 

وقتی که به من طعنه می‌زنند

 

مهدیس حسینی

 

به طعنه‌ها و کنایه‌ها چگونه پاسخ بدهیم؟ چه‌طور حاضر جواب باشیم؟

- پاشو برو این حرف‌ها به تو نیومده.

- دراز بد قواره.

- هنوز دهنت بوی شیر میده.

- بچه‌ننه، مامان‌جونت مثل هر روز اومده مدرسه دنبالت.

- هی عینکی بیا برو کنار.

- باز تو حرف زدی.

- چه‌قدر تو خنگی.

شما چه‌قدر با این جمله‌ها در طول زندگی روبه‌رو شده‌اید؟

حتماً برای شما هم پیش آمده که شخصی با گفتن جمله‌ای حال شما را خراب کرده است؛ اما بدتر از آن، این بوده که شما درآن لحظه هیچ جوابی نداشته‌اید. قسمت دردناک‌تر آن زمانی است که به خانه آمده‌اید و یا چند روز از آن واقعه گذشته است و شما تازه به جواب رسیده‌اید. می‌خواهم به شما بگویم در مواقعی که افراد با ما شوخی‌هایی می‌کنند که ممکن است ما را ناراحت کند و یا نه، اصلاً ناراحت نمی‌شویم؛ اما لازم است که بتوانیم پاسخ‌گو باشیم، آن هم با بیانی خوب؛ به این توانمندی «حاضرجوابی» می‌گویند.

البته این به آن معنا نیست که در هر شرایطی حاضر جواب باشیم، نه، این کار کاملاً اشتباه است.

باید خیلی مراقب بود که این حاضر جوابی بی‌ادبی نشود. مرز باریکی بین خوش‌مشربی و بی‌ادبی وجود دارد.

حاضر جواب بودن به ما کمک می‌کند تا اگر کسی با کلام خود به ما حمله کرد، بتوانیم از اعتبار و شخصیت خود دفاع کنیم. در حقیقت حاضرجوابی مثل یک سپر دفاعی است، نه ابزاری برای حمله و بی‌احترامی به دیگران.

اگر دوست دارید این مهارت را اصولی یاد بگیرید و کلام‌تان را قدرتمند کنید، حتماً به ادامه‌ی این مقاله توجه کنید.

1. هیچ‌گاه این کار را انجام ندهید:

تصور کنید که دوست صمیمی‌تان که کمی هم بی‌ادب است به شما بگوید «چه‌قدر تو خنگی.» شاید یکی از بدترین جواب‌ها این باشد که بگویید «من خنگ نیستم.» شما با این بیان، عملاً این موضوع را تأیید می‌کنید. فرض کنید یک نفر به شما بگوید «ببین اصلاً نگران نباش و نترس» چه اتفاقی می‌افتد؟ قطعاً می‌ترسید و نگران خواهید شد.

پس این‌که بگویید من این‌طور نیستم شاید خیلی جواب خوبی نباشد.

2 . سؤال بپرسید:

اگر چیزی به ذهن ما نرسد شاید خوب باشد که یک سؤال بپرسیم، مثلاً اگر کسی گفت: «چه‌قدر خنگی.» بپرسیم: «ببخشید منظورت چیه؟» یا «می‌تونم بدونم چرا این حرف رو زدی؟» یا «دلیل این‌که الآن این حرف رو زدی چیه؟»

راجع به سؤال‌ها باید فکر کنیم و بسته به شرایط از سؤال به خوبی استفاده کنیم.

۳. از طنز استفاده کنید:

این روش خیلی خوب جواب می‌دهد. شاید بینی شما بزرگ باشد، قد بلندی داشته باشید یا چاق یا خیلی لاغر باشید. همیشه افرادی هستند که فیزیک بدن شما را مسخره کنند.

سعی کنید به جای این‌که اجازه بدهید از نقاط ضعف شما استفاده کنند نقاط ضعف خود را به نقطه‌ی قوت تبدیل کنید. مثلاً تصور کنید که کمی مغرور هستید و در عین حال بینی بزرگی نیز دارید، شاید کسی وسط جمع از شما بپرسد: «تو چرا فقط نوک دماغتو می‌بینی.» شما می‌توانید بگویید: «تا همون جاش هم اگه نگاه کنم خیلیه، راه دوری می‌شه.» شما صفت مغرور بودن‌تان را با طنز به بزرگی بینی‌تان ربط داده‌اید.

در جواب: «چاق شدی هیکلت بد شده؟» می‌توانید بگویید: «خوبه دیگه این‌طوری راحت‌تر دیده می‌شم و نیازی نیست برای ابراز وجود هر حرفی رو بزنم.»

در جواب: «چرا آن‌قدر قدت بلنده یا درازه؟» می‌توانید بگویید: «چه‌کار کنم خدا از هر چیزی سنگ تمومش رو برای من گذاشته.»

با طنز حرف زدن می‌تواند تنش را از بین ببرد، البته به این بستگی دارد که شخص مقابل چه کسی باشد.

مثلاً اگر بزرگ خاندان این سؤال را از ما بپرسد و ما این‌گونه به او جواب بدهیم، مطمئناً جنگ جهانی سوم را آفریده‌ایم.

پس شخصی که این سؤال را می‌پرسد خیلی مهم است.

4. پیش‌دستی کنید:

گاهی خوب است که موضوعی که مطمئن هستیم نقطه ضعف ماست و شخص مقابل قصد مطرح کردن آن را دارد خودمان پیش‌دستی کنیم و به عنوان نقطه قوت‌مان مطرحش کنیم. مثلاً من دوستی داشتم که اسمش «ایران» بود، گاهی اوقات دیگران به او طعنه می‌زدند که چرا اسمت ایران است و این همه اسم قشنگ! چرا پدر و مادرت اسم یک کشور را روی تو گذاشته‌اند؟ بعد از چندی متوجه شدم دوستم خودش را همه جا «ایران‌دخت» معرفی می‌کند، این‌گونه، هم جذابیت اسمش را بیش‌تر کرد و هم به دیگران اسمش را با ابهت و پرمعنا جلوه می‌داد.

۵. برای کنایه‌های احتمالی از پیش تمرین کنید:

بعد از این‌که اتفاقی برای ما افتاد، فردی به ما گیر داد، شوخی کرد، طنز گفت، تیکه انداخت و یا هر چیز دیگر، با خودمان فکر کنیم که من چه باید جوابش را می‌دادم؟ یا چه جوابی می‌توانست دندان‌شکن باشد یا کاش این را گفته بودم. سعی کنید با خودتان تمرین کنید که اگر دوباره در چنین موقعیتی گیر افتادید و کسی به شما طعنه یا کنایه زد شما در آن موقعیت چه جوابی آماده دارید که بدهید.

۶. حاضرجوابی را از افراد حاضر جواب یاد بگیرید:

وقتی کسی حاضرجوابی می‌کند و جواب جالبی می‌دهد، سریع حواس‌تان را جمع کنید و ببینید آن شخص چه می‌گوید و آن جمله را برای خودتان تکرار کنید. تصور کنید که اگر من به جای آن شخص بودم چه جواب بهتری می‌توانستم بدهم. سعی کنید فیلم‌هایی را ببینید که در آن دیالوگ‌های حاضرجوابیِ جالبی وجود دارد،  همین‌طور کتاب‌هایی که در رابطه با نقل قول‌های کوبنده است، می‌تواند خیلی جالب باشد.

۷. بداهه‌گویی کلید خروج از بحران:

بداهه صحبت کردن و سخنرانی کردن می‌تواند توانایی مغز شما را افزایش دهد. این به شما کمک می‌کند تا از هر بحرانی به راحتی خارج شوید.

به یاد داشته باشید که در طول زندگی همیشه فردی وجود دارد که اعصاب شما را به هم بریزد و عصبانی‌تان کند. اگر این فرد غریبه‌ایست که بی‌ادبی‌اش احمقانه به نظر می‌رسد و در ضمن ارزش گرفتن وقت شما را ندارد، عاقلانه‌ترین راه سکوت است. پس سعی کنید یاد بگیرید چه موقع و در چه شرایطی حاضرجواب باشید و چه موقع سکوت کنید. هر دوی این‌ها در تعامل با هم مفیدند.

 

CAPTCHA Image