سفر
نرگس شکری
چشمانت همچون دریایی آرام و عمیق
مرا در خود غرق میکند
همچون ماهی در چشمانت شناور میشوم
چشمانت آسمان میشود
مرا پرواز میدهد
پرهایم، آسمان چشمانت را نوازش میکند
دلنشین است سفر به چشمانت
من
همان مسافر بیپناهیام
که به تو پناه میبرم پدر
گیسوان تو
باز هم
گیسوانت را شانه میزنی
و سفر من آغاز میشود
من آن مسافر بیپناهیام
که پا به جادهی پر پیچ و خم زلفان تو میگذارم
ارسال نظر در مورد این مقاله