معرفی کتاب
فاطمه بختیاری
نام کتاب: باغ طوطی
نویسنده: مسلم ناصری
ناشر: جمکران
همیشه زندگی یاران نزدیک ائمه اطهار(ع) جالب و خواندنی است. یکی از یاران و دوستداران امام علی(ع)، میثم تمار است. مسلم ناصری با داستانی به نام «باغ طوطی» در قالب رمان، به زندگیِ این مجاهد، مبارزه و عاشق اهل بیت میپردازد. خواننده پس از مطالعهی باغ طوطی از اینکه تاکنون چهقدر از زندگی پرماجرا، جذاب، پرشور و شیدایی میثم تمار کم اطلاع بوده است، شگفتزده میشود.
- کوفه قبرستانی است که در سکوت مرگ فرو رفته.
- با این حساب این قبرستان نیازی به طوطی ندارد. مگر نه؟
میثم با تأسف سری تکان داد و آهسته گفت: «روزگاری این سرزمین باغی بود که همه در سایهی نعمتهایش زندگی خوشی داشتند، ولی...»
- نمیخواهی بگویی که آن زمان درست مدت خلافت علی(ع) بوده؟
- چرا همینگونه بود. او بهشتی ساخته بود که در آن به احکام خدا عمل میشد. بهشتی که در آن سرخ و سیاه و سفید فرقی نداشتند. همه با هم برابر بودند و زندگی در آن...
- شعار بس است مرد عجم! اینقدر خوشزبانی نکن.
عبایش را روی دستهی تخت انداخت. حریر زیبایی که زیر عبا پوشیده بود در نسیم تکانی خورد. تُن صدایش را نرمتر کرد و ادامه داد: «ببین همین حالا میگویم تو را خواهم بخشید؛ اما به یک شرط...»
میثم که کمی به پای چپش تکیه کرده بود سعی کرد راست بایستد.
نام کتاب: در کوچههای پنجاه و هفت
نویسنده: لعیا اعتمادی
ناشر: بوستان کتاب
کتاب، مجموعهای از سه داستان کوتاه با موضوع انقلاب است. نویسنده در داستانها سعی کرده است حضور پررنگ و تأثیرگذار نوجوان در پیروزی انقلاب اسلامی را نشان بدهد. سوژههای ساده و در عین حال صمیمیِ داستانها، روایتگر خوبی از آن دوران است.
«وسط اتاق یک کرسی دیدند که پیرمردی زیر آن نشسته بود. پیرمرد با دیدن بچهها از جا بلند شد و آهسته گفت: «چرا وایستادین! بجنبین! الآنه که سر و کلهشون پیدا بشه!»
و به آنها کمک کرد که کاپشن و کلاهشان را در بیاورند و از رختآویز چوبی و رنگ و رو رفتهی گوشهی اتاق آویزان کنند. بعد از آن، بچهها زیر کرسیِ پیرمرد نشستند. چند دقیقهای بیشتر نگذشته بود که درِ چوبی خانه با صدای بلندی به هم خورد و به دنبال آن چند سرباز وارد حیاط شدند. بچهها با ترس به یکدیگر نگاه کردند...»
ارسال نظر در مورد این مقاله