با دوچرخه‌ی دو طبقه به دور دنیا

10.22081/hk.2020.71090

با دوچرخه‌ی دو طبقه به دور دنیا


گفت‌وگو

 

با دوچرخه‌ی دو طبقه به دور دنیا

گزارش و عکس: عدالت عابدینی

برای سفر، مزایای بسیاری می‌توان بر شمرد، از جمله فرار از شلوغی و ازدحام شهرها، آب و هوا عوض کردن، دیدار دوستان و آشنایان، مشاهده‌ی شگفتی‌ها و زیبایی‌های طبیعت، خودسازی و... علاوه بر این‌ها، آشنایی با فرهنگ‌ها و سنت‌های مختلف و دیدار و شناخت انسان‌ها از فرهنگ‌های متفاوت می‌تواند یکی دیگر از مزایای سفر باشد. در سفر اخیرم به کشور تاجیکستان که کشوری است فارس‌زبان در آسیای میانه، با شخصی آشنا می‌شوم که با دوچرخه‌ای متفاوت از دیگر دوچرخه‌ها سفر می‌کند؛ با یک دوچرخه‌ی دو طبقه. سفرش از غرب کره‌ی زمین شروع شده و به سمت شرق منتهی می‌شود. در این سفر بازدیدی هم از ایران داشته است. فرصت را مغتنم می‌شمارم و از او در خصوص خودش و انگیزه‌های سفرش و از جمله سفرش به ایران می‌پرسم.

کمی از خودتان بگویید؟

نام من «کیگو» است. با دوچرخه از اسپانیا می‌آیم و به سمت مالزی می‌روم؛ اما هنوز نمی‌دانم که مالزی مقصد آخرم هست یا نه و بعد از آن چه اتفاق‌هایی برایم خواهد افتاد.

در مورد دوچرخه‌ی دو طبقه‌ی‌تان که یک دوچرخه‌ی منحصربه‌فرد است، توضیح دهید؟

اسم این دوچرخه «ویتا» به معنای زندگی است. دلیل این نام‌گذاری این است که با آن مسافرت می‌روم و با آن زندگی می‌کنم. این دوچرخه از دو قسمت تشکیل شده است. نیمه‌ی دوچرخه‌ی اولی که در بالا قرار گرفته، تنه‌اش را طوری طراحی کرده‌ام که سوار شدن روی آن آسان باشد و بتوان به راحتی، پاها را روی آن جابه‌جا کرد. به خاطر همین نوع طراحی، بالا و پایین رفتن از آن خیلی آسان شده است. طول این دوچرخه از حالت نرمال بیش‌تر است و این مسئله باعث استحکام و پایداری بیش‌تر آن می‌شود. وقتی دوچرخه ‌سوار می‌شوم و مردم مرا می‌بینند، فکر می‌کنند من دارم می‌افتم، ولی این خیلی محکم‌تر و استوارتر از یک دوچرخه‌ی عادی است. بالا و پایین رفتنش خیلی فرق می‌کند. نشستن روی آن خیلی ساده است.

انگیزه‌ی‌تان از درست کردن این دوچرخه چه بود؟

این دوچرخه، مثل سیرک سیار است. شما مردم رو شگفت‌زده می‌کنی و باعث می‌شوی مردم بخندند و شاد شوند و بزرگ‌ترین فرق این دوچرخه با دیگر دوچرخه‌ها همین است. مردم وقتی شما را با این دوچرخه می‌بینند می‌گویند واووو.

گاهی که بچه‌ها را با مادرشان می‌بینم، اگر بچه دوچرخه را ببیند به مادر می‌گوید: «مامان دوچرخه را نگاه کن.» و اگر مادر ابتدا ببیند، از بچه‌اش می‌خواهد که دوچرخه‌ی مرا نگاه کند.

خیلی خوب است که عکس‌العمل مردم رو می‌بینی، دلیل آن به این برمی‌گردد که مردم قبلاً چنین چیزی را ندیده‌اند. این دوچرخه را خودم ساخته‌ام. به خاطر همین هم هست که از مردم خیلی انرژی می‌گیرم و جالب این‌که وقتی مردم ایران می‌دیدند می‌گفتند «ماشاءالله ماشاء‌الله.» (به زبان فارسی می‌گوید)

ارتفاع دوچرخه چه‌قدر است؟

وقتی من روی آن می‌نشینم، ارتفاعش به دو مترونیم می‌رسد.

آیا قبل از این، دوچرخه‌ای شبیه این داشتید؟

من یک دوچرخه‌ی دو طبقه‌ی خیلی ساده‌تر از این در خانه داشتم. آن دوچرخه برای مسافرت نبود، برای تفریح ساختمش! وقتی که عکس‌العمل مردم را به آن دوچرخه می‌دیدم و این‌که چه‌طور با دیدن آن تعجب می‌کنند، تصمیم گرفتم که یکی دیگر به صورت حرفه‌ای‌تر برای سفر طولانی‌مدت بسازم و عکس‌العمل مردم کشورهای مختلف را ببینم.

در مورد شعاری که برای سفرتان انتخاب کرده‌اید، توضیح دهید؟

عنوان شعار من «نفت نه» است. این یک حرکت جهانی و معنای آن این است که ما هیچ سوخت یا بنزینی را برای مسافرت و حمل‌ونقل خودمان نسوزانیم و به همین علت، من با استفاده از دوچرخه به عنوان یک حرکت نمادین در راستای شعارم حرکت می‌کنم که هوا آلوده نشود و این خیلی متفاوت از وسایل نقلیه‌ی موتوری است.

سفرتان را از کجا و از کی شروع کردید؟

سفرم را از والنسیای اسپانیا از حدود هشت ماه قبل شروع کردم.

چه کشورهایی را در مسیر راه‌تان دیده‌اید؟

کشورهایی را که دیده‌ام شامل اسپانیا، فرانسه، موناکو، ایتالیا، اسلووانیا، بوسنی، کرواسی، مونتنگرو، آلبانی، مقدونیه، یونان، ترکیه، ایران، ترکمنستان و ازبکستان بوده و اکنون در تاجیکستان هستم.

در کدام یک از این کشورها، دوچرخه‌سواری برای شما سخت بوده است؟

شاید اسلوونی برای من سخت‌تر از بقیه بود؛ چون زمستان بود و هوا خیلی سرد همراه با باران‌های شدید داشت. حسابی خیس می‌شدم. چندین ساعت سرما را تحمل می‌کردم. خیلی سخت بود که در باران حرکت می‌کردم و خیس می‌شدم. آن موقع یکی از زانوهایم مشکل پیدا کرد، ولی با وجود تمام این سختی‌ها، باز برای من زیبا بود.

در سفری که به ایران داشتید، ایران را چه‌طور کشوری دیدید؟

ایران واقعاً کشور زیبایی است. قبل از این‌که به این کشور بروم، بسیاری از کسانی که به این کشور رفته بودند، می‌گفتند ایرانی‌ها بهترین مردمان دنیا هستند و وقتی که خودم آن‌ها را از نزدیک دیدم، متوجه شدم که چه‌قدر آن‌ها مهمان‌نواز هستند.

مشکلی در آن‌جا نداشتید؟

نه نه نه! همه می‌خواستند کمک کنند. غذا بدهند. خیلی دوست داشتند که مرا به خانه‌های‌شان ببرند. مردم ایران خیلی خیلی خوب هستند.

سفرتان را در ایران از کجا شروع کردید و در کجا به اتمام رساندید؟

من از ترکیه وارد ایران شدم. ابتدا از مرند به سمت تبریز رفتم و از آن‌جا به تهران آمدم. از تهران دیگر با اتوبوس و قطار به شهرهای اصفهان، شیراز و یزد رفتم و پس از آن دوباره به تهران بازگشتم. از آن‌جا به سمت دریای خزر و شمال ایران رفتم.

کدام یک از این شهرها را بیش‌تر پسندیدید؟

اصفهان خیلی زیبا بود، شیراز هم همین‌طور. من فکر می‌کنم این شهرها، واقعاً شهرهای زیبایی هستند.

دلیل جذابیت اصفهان برای شما چه بود؟

این شهر خیلی تمیز است. در آن‌جا رودخانه و پل‌های خیلی قشنگی وجود دارد. این شهر تاریخ کهنی دارد. مدرسه و مسجد در آن زیاد هستند. البته در مورد شیراز هم همین‌طور است.

من در مورد این شهرها از قبل یک چیزهایی می‌دانستم، ولی آن‌قدر فرصت مطالعه درباره‌ی‌شان نداشتم. فقط قبل از رفتن یک سری تصاویر از آن‌ها دیده بودم، ولی وقتی خودم وارد ایران شدم و این شهرها را از نزدیک با چشمان خودم دیدم، خیلی سورپرایز شدم. با حیرت به این‌سو و آن‌سو نگاه می‌کردم و مرتب می‌گفتم وای وای! در بعضی جاها شوکه می‌شدم و تحت تأثیر چیزهای خیلی قشنگی قرار می‌گرفتم.

مشکلی با غذاهای ایرانی نداشتید؟

مشکل من فقط این بود که من گوشت نمی‌خورم و بعضی وقت‌ها سخت بود به خصوص در شهرهای کوچک که من مجبور بودم مقدار زیادی گوشت بخورم. رستوران‌ها هم غذاهای گوشتی زیاد داشتند، ولی با این حال، این کشور سبزیجات و میوه‌های بسیار خوبی هم دارد.

CAPTCHA Image