در آغوش کعبه
فاطمه نقیزاده
در زیر باران ستاره
مادر کنار کعبه در حال دعا بود
دلشورهای از شوق دیدار مسافر
لرزاند دست و پای او را
یک لحظهی زیبا خداوند
این مادر و فرزند را با هم صدا کرد
کعبه شنید و ناگهان آغوش وا کرد
قلب کعبه
محبوبه صمصامشریعت
تو از قلب کعبه
تو از خانهی دل
به دنیا قدم میگذاری
زمین، آسمان و هر آنچه در آنهاست
پر از نام تو میشود.
تمام دقایق
همه لحظهها
کنار تو زیبا و نو میشود...
نور
منیره هاشمی
کعبه گفت: آدمها!
من چهقدر خوشبختم
بال و پر به من دادند
گر چه سنگی و سختم
*
این صدا، صدای اوست
حرف میزند با من
از صدای پر مهرش
میشود دلم روشن
*
این صدای نوزادیست
از گلاب و گل بهتر
میشود به زودی او
یار خوب پیغمبر
ارسال نظر در مورد این مقاله