سفر
مریم زرنشان
نام تو
میبرد مرا به سالهای دور
مدینه... قم
نام تو
میبرد مرا سفر
روبهروی گنبد طلا
از غم نبودنت
شال مشکی است
روی شانههای گنبد
برادرت رضا(ع)
حال شهر خوب نیست...
منیره هاشمی
حال شهر خوب نیست
غصهدار و خسته است
شال مشکی عزا
روی شانهاش نشسته است
کوچههای قلب او پر از غم است
شهر مثل روزهای خستهی محرم است
میروم به سمت آن صدای سبز
وارد بهشت میشوم
پچ پچ پرندههاست
روی گنبد بلند قم
قلب من
در میان شعرهای روضه گم
ارسال نظر در مورد این مقاله