این چند فدایی

10.22081/hk.2019.70819

این چند فدایی


مقاله

این چند فدایی

(نگاهی به زندگی و مبارزات فداییان اسلام)

معصومه‌سادات میرغنی

شروعی پرشور

«سیدجواد میرلوحی» وکیل دادگستری بود و سال‌ها با ظلم و ستم رضاخان مبارزه ‌کرد. فرزندش سیدمجتبی روحیه‌ی مبارزه را از پدر آموخت. او هم‌زمان با فراگیری دروس حوزه، دروس جدید را در مدرسه‌ی آلمانی‌ها خواند. در نجف اشرف نیز تحصیلاتش را ادامه داد و با علمای بزرگی از جمله علامه امینی آشنا شد. مجتبی وقتش را تنظیم می‌کرد تا بتواند هر روز به کار در کارگاه نجاری بپردازد. علاوه بر آن، دروس مدرسه‌ی صنعتی را به فرزندان علامه امینی یاد می‌داد. عده‌ای او را با فامیلیِ «نواب صفوی» می‌شناختند. این عنوان از آنِ خاندان مادری‌اش بود. ساداتی مؤمن که اهل دُرچه‌ی اصفهان بودند. مجتبی در نجف بیش از پیش با اهداف و عقاید اسلامی آشنا شد. او می‌دید که حکومت پهلوی نه به فکر دین مردم است و نه به فکر دنیای مردم. مجتبی اندیشه‌های زیادی در سر داشت: مبارزه با حکومت پهلوی و جایگزین یک حکومت اسلامی به جای پهلوی.

یاران مُخلص

عده‌ای از طلاب جوان به نواب صفوی پیوستند. از جمله سیدحسین امامی، عبدالحسین واحدی، خلیل طهماسبی، مظفر ذوالقدر، سیدهادی میرلوحی، احمد تهرانی و علی بهاری. آن‌ها گروهی به نام «فداییان اسلام» را تشکیل دادند و نخستین اعلامیه‌ی‌شان را با این جمله آغاز کردند: «ما زنده‌ایم و خدای منتقم جبار، بیدار.» فداییان اسلام، در اردی‌بهشت 1324 فعالیت خود را آغاز کردند. هدف آن‌ها برپایی حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام بود. اقدامات آ‌ن‌ها با هماهنگی آیت‌الله کاشانی و فتوای علمای وقت انجام می‌شد. نواب صفوی، رهبر فداییان اسلام بود؛ اما او آیت‌الله کاشانی را رهبر معنوی گروهش می‌دانست. اواخر پاییز 1332 کنگره‌ی اسلامی با هدف نجات فلسطین در بیت‌المقدس برگزار شد. نواب به آن‌جا رفت و سخنرانی آتشینی برپا کرد. سپس راهی مصر شد و با رهبر «اخوان المسلمین»(1) دیدار کرد. او به خاطر مبارزاتش با حکومت شاهنشاهی، به زندان افتاد و شکنجه‌ها شد؛ اما از هدفش دست برنداشت و گفت: «برای مسلمان، همه‌ی کشورهای اسلامی یکی است: نجف، ایران، مصر، مراکش؛ همه جای دنیای اسلام، خاک مسلمانان است. وظیفه‌ی مسلمان این است که کارش را انجام دهد.»

اندیشه‌هایی والا

فداییان اسلام اولین کسانی بودند که حکومت اسلامی را اندیشه‌ی اصلی خود بیان کردند. آن‌ها هسته‌ی اولیه‌ی گروه‌های مبارز در تاریخ معاصر ایران بودند. نواب در کتاب «رهنمای حقایق» اصولی را نوشت. این کتاب در سال 1328 چاپ شد. نواب در کتابش مسائل مهمی را آورد؛ از جمله: مبارزه با مفاسد اجتماعی و چگونگی ریشه‌کن کردن آن‌ها، شیوه‌های مختلف حکومت، حمایت از مشروعه‌ی مشروطه شیخ فضل‌الله نوری، اصلاح وزارت‌خانه‌ی فرهنگ و دادگستری و نظام مالیاتی ِشاهنشاهی. او کتاب «جامعه و حکومت اسلامی» را نیز در سال 1329 ه.ش منتشر کرد. اندیشه‌های فداییان عنوان «دولت علوی» داشت و شعارشان این بود: «اسلام باید حکومت کند.»

پیشنهادات فریبنده، اما...

بعد از ماجرای 28 مرداد 1333، پیکی از طرف شاه نزد سیدمجتبی آمد و گفت: «اعلی‌حضرت برای شما سه پیشنهاد دارند. اول: به یکی از کشورهای اسلامی به عنوان سفیر اعزام شوید. دوم: منزلی برای شما در نظر بگیریم، اوامر و دست خط‌های شما خوانده شود و ماهی ده هزار تومان حق سفر به شما بدهیم. سوم: با همکاری شما یک حزب بزرگ اسلامی تشکیل دهیم که مخارج آن از دربار تأمین شود.» فرستاده‌ی شاه وجه نقدی جلوی نواب گذاشت و منتظر پاسخ او شد. نواب با چهره‌ای درهم به او گفت: «خجالت نمی‌کشی می‌خواهی مرا به درگاه معاویه دعوت کنی؟» مرد مانده بود که چه بگوید.

اولین جرقه‌ها

رهبر معظم انقلاب: «من بارها و بارها می‌دیدم کسانی را که به نواب می‌رسیدند و در شعاع صدای او و به اشاره‌ی او کلاه شاپو برمی‌داشتند و مچاله می‌کردند و در جیب‌شان می‌گذاشتند. او کلامش نافذ بود. من واقعاً به نفوذ نواب در مدت عمرم، کم‌تر کسی را دیده‌ام. مرد عجیبی بود. یک پارچه حرارت بود. یک تکه آتش بود. هیچ شکی ندارم که اولین جرقه‌های انگیزش انقلابی اسلامی و اولین آتش را در دل ما، نواب روشن کرد... این احساس را واقعاً داشتم که دوست دارم همیشه با او باشم.»

امام خمینی(ره): «راه آقای نواب به قدری خالص و بی‌غل و غش بود که حد و مرزی نداشت. راه آقای نواب به قدری خالصانه بود که نیازی به گفتن من هم ندارد.»

1. قدیم‌ترین و بزرگ‌ترین گروه سیاسی- اسلامی.

CAPTCHA Image