قهرمان کوهستان

10.22081/hk.2021.70389

قهرمان کوهستان

کلیدواژه‌ها


قهرمان کوهستان

مصاحبه با داوود لشگری مسئول جست‌وجو و نجات هیئت کوه‌نوردی مازندران

فاطمه نفری

اولین بار آقای «لشگری» را در پایگاه هلال احمر شهید ملک‌زاده، در پلورِ آمل دیدم. همسر نازنین‌شان و دو فرزندشان هم همراه‌شان بود. همسرش برایم تعریف کرد که بچه‌ها تازه شب به پدرشان رسیده‌اند و صبح نتوانسته‌اند از بابا داوودشان دل بکَنند و برای همین همراهش آمده‌اند. گفت که ایشان شب، پس از هفت روز، تازه از دماوند برگشته‌اند، بسیار خسته‌اند و کاهش وزن ناشی از هفت روز عملیات در دماوند، کاملاً در چهره‌ی‌شان مشهود است؛ اما وقتی برای مصاحبه به سراغ‌شان رفتم، با روی باز من را پذیرفتند.

داوود لشگری، متولد 1361 است. او مسئول کار گروه جست‌وجو و نجات هیئت کوه‌نوردی استان مازندران است. این یعنی ایشان یک «رنجر» به تمام معنا هستند. مهارت ایشان فقط در این‌ها خلاصه نمی‌شود. ایشان تخصص‌های دیگری هم دارند، مانند: مدرس جست‌وجو و نجات در ارتفاع و فضا معلق، مدرس جست‌وجو و نجات در بهمن، مربی سنگ‌نوردی داخل سالن، مربی نقشه‌خوانی و کار با قطب‌نما و مربی کوه‌پیمایی فدراسیون کوه‌نوردی.

از ایشان درخواست کردم، اندکی ما را با سازمان هلال احمر و ساختارش آشنا کنند و برای ما این‌گونه معرفی کردند:

«هلال احمر» یک سازمان غیرانتفاعی و عضو صلیب سرخ جهانی است که از سال1301 تأسیس شد و در فعالیت‌های امدادی و بشردوستانه شرکت دارد. هلال احمر در بحران‌هایی نظیر سیل، زلزله، جنگ و... زمانی که تعداد مصدومین آن‌قدر زیاد است که دیگر از یک سازمان به تنهایی کاری ساخته نیست، ورود می‌کند. در حال حاضر، در هر نقطه از کشور، حتی نقاط کور و یا حداقل آنتن‌دهی هم که باشیم، می‌توانیم با شماره‌ی 112 تماس بگیریم و کمک بخواهیم. این شماره جزء تماس‌های ضروری تلفن همراه است و ما را به مرکز کنترل فرماندهی عملیات هلال احمر وصل می‌کند.

بعد از این آشنایی مختصر، به سراغ آقای لشگری می‌رویم:

بنده از سال 79 کوه‌نوردی و سنگ‌نوردی را در یک باشگاه کوه‌نوردی در ساری، آغاز کردم. بعد از مدتی در سال 80 دیدیم اگر کسی از ما آسیب ببیند، کسی نیست که کمکش کند؛ وارد هلال احمر شدم و دوره‌ی امداد و کمک‌های اولیه را گذراندم. بعد این قضیه جدی‌تر شد، در سال 83 مربی جست‌وجو نجات در ارتفاع و فضا معلق هلال احمر شدم. ما در این راه خیلی جدی کار کردیم و با کمک دوستان‌مان 150 مسیر سنگ‌نوردی و دیوارنوردیِ جدید را در مازندران باز کردیم. این مسیرها، مسیرهایی بود که تا به ‌حال صعود نشده بود، ما برای اولین بار صعود کردیم و مسیر را رول‌کوبی کردیم؛ یعنی مسیرهای غیرقابل رفتن را برای دیگر کوه‌نوردان آماده کردیم. تمام مسافت را از ابتدا تا نوک مسیر، میخ کوبیدیم تا کوه‌نوردهای دیگر که می‌خواهند صعود بکنند، از همین مسیر استفاده کنند.

سیستم سازمانی هلال احمر امداد کوهستان نیست؛ اما طبق اصول هفت‌گانه‌ی هلال احمر، که یکی از مهم‌ترین اصولش انسان‌دوستی است، هلال احمر برای تسکین آلام بشری، وارد قضیه‌ی امداد کوهستان هم می‌شود.

در ابتدا عملیات نجات در قله‌ی دماوند به این صورت سازمان یافته انجام نمی‌شد. اوایل کار امکانات کم بود، با وسایل شخصی امدادرسانی می‌کردیم. به مرور تجهیزات خریداری شد و اوضاع بهتر شد؛ اما هنوز هم نقص‌هایی وجود دارد. امداد کوهستان وظیفه‌ی هلال احمر نیست؛ اما با تعامل‌هایی که با فدراسیون کوه‌نوردی انجام شد، می‌توانیم به این قضیه ورود پیدا کنیم.

وقتی از تعداد افرادشان پرسیدم، ایشان پاسخ دادند:

در امداد کوهستانِ قله‌ی دماوند، تعداد بچه‌هایی که این‌کار را باهم انجام می‌دهیم، چهار یا پنج نفر است. این تعداد کم به خاطر سختیِ زیاد این کار است، که هم باید مهارت بسیار داشت، هم تحمل شرایط بسیار سخت. مثلاً ما در هفت روز گذشته کامل در دماوند بودیم. برای جست‌وجوی یک تیم چهار یا پنج نفره که در جبهه‌ی شمال شرقی دماوند مفقود شده بودند، هر روز به ارتفاع 4500 یا 5000 متری می‌رفتیم، بعد دوباره برمی‌گشتیم پایین و دوباره جست‌وجو را آغاز می‌کردیم و به سمت قله می‌رفتیم. این‌که هر روز این مسافت را در شرایط خاص قله‌ی دماوند پیمایش کنی، اصلاً کار راحتی نیست.

از ایشان پرسیدم: با وجود سختی‌های کار، آیا نیروهای جدید، تربیت و جایگزین می‌کنید؟

یکی از فعالیت‌های ما، تشکیل ستادهای اطلاع‌رسانی در دماوند است. امدادگرهای جدید ما وارد کار می‌شوند، ما آن‌ها را به ارتفاع 4200 متر می‌بریم و در ارتفاع، درگیر کار امدادی می‌شوند؛ یعنی هر روز مجبور می‌شوند تا ارتفاع پنج هزار متری دماوند بروند و بعد مصدوم را به پایین منتقل کنند. این قضیه سطح آمادگی جسمانی و سطح توانایی امدادگر را بالا می‌برد و ما در خیلی موارد می‌توانیم از حضور آن‌ها استفاده کنیم.

در بعضی روزها که بچه‌ها برای امدادرسانی به بارگاه سوم می‌روند، سی الی چهل نفر مصدوم داریم. مصدومیت‌هایی مانند ارتفاع‌زدگی، هیپوترمی، اِدِم مغزی، اِدِم ریوی، شکستن دست و پا، بیهوشی در ارتفاع و... که این مصدومین باید به پایین حمل شوند. گاهی یک امدادگر در ارتفاع پنج هزار متر یک مصدوم را روی کول می‌گذارد و به پایین حمل می‌کند.

برای‌مان کمی از قله‌ی دماوند بگویید و این‌که برای فتح قله‌ی دماوند بهتر است چه فصلی را انتخاب کنیم؟

قله‌ی دماوند قدیمی‌ترین قله‌ی صعود شده‌ی تاریخ کوه‌نوردی بشر است. یکی از دلایل آن استخراج گوگرد بوده است.

دماوند چهاردهمین قله‌ی مرتفع دنیا از نظر میزان پیمایش است. شانزده یال اصلی، 57 مسیر فرعی برای صعود دارد و چهار جبهه‌ی اصلی که در هر چهار جبهه، پناهگاه داریم و کوه‌نوردها در ارتفاع 4200 متر می‌توانند استراحت و بعد صعود کنند.

در ایران 95 درصد کوه‌نوردها و یا حتی بیش‌تر، تابستانی هستند؛ یعنی به محض این‌که مهر شروع می‌شود، صعودها تمام می‌شود، تا تابستان سال بعد. این به دلیل شرایط سخت دمایی است. هر هزارمتر که بالا می‌رویم، دمای هوا پنج الی شش درجه کاهش پیدا می‌کند. دما در تابستان، در بدترین حالت به منفیِ سیزده می‌رسد، ولی در زمستان به منفی شصت و یا هفتاد هم ممکن است برسد.

اگر جوانان یا نوجوانان بخواهند وارد هلال احمر شوند، چه باید کنند؟

در سازمانِ جوانان هلال احمر دوره‌هایی برگزار می‌شود، نوجوان‌ها می‌آیند و بدون هیچ‌گونه محدودیتی ثبت‌نام می‌کنند و دوره‌هایی را می‌بینند. وقتی سن‌شان بیش‌تر می‌شود، وارد سازمان امداد و نجات می‌شوند، در آن‌جا دوره‌های سخت‌تر و فشرده‌تری برای‌شان گذاشته می‌شود تا بتوانند یک امدادگر خوب شوند. هر چه پیشرفت کنند، به درجه‌ی بالاتری می‌رسند. ترتیب درجه‌ها در هلال احمر این‌گونه است: امدادگر سه، امدادگر دو، امدادگر یک- وقتی دوره‌های تخصصی بگذرانند، نجات‌گر سه، نجات‌گر دو، نجات‌گر یک- وقتی تمام دوره‌ها را بگذرانند دوره‌ی ایثار است که این امدادگر می‌تواند در تمام حوادث نظیر جاده، سیلاب، آوار و کوهستان ورود پیدا کند.

در همین دوره‌ها، ما دوره‌ی امداد کوهستان را نیز، به شکل دوره‌های شش الی هفت روزه برگزار می‌کنیم.

یک خاطره برای‌مان تعریف کنید.

کوه‌نوردی در جبهه‌ی شمال شرقی دماوند، چهار روز بود که گم شده بود. ما در جبهه‌های مختلف گشته بودیم و هنوز او را پیدا نکرده بودیم؛ زیرا این فرد خودش را در ارتفاع 4600 در جان پناهی، قرار داده بود و قابل رؤیت نبود. دماوند یک قله‌ی آتش‌فشانی است و سوراخ‌ها و جان پناه‌های زیادی دارد.

وقتی این فرد را در ارتفاع4700 متری یافتیم، افرادمان رفتند تا صدمتر او را به پایین بیاورند؛ اما آن‌قدر ضعیف شده بود که بی‌هوش شد. ما آمدیم در ارتفاع4200 متری در پناهگاهِ تخت فریدون و از آن‌جا درخواست پرواز دادیم. بالگرد آمد و بالای سر مصدوم به پرواز درآمد و با «وینچ» بنده را پایین فرستاد. من مصدوم را که نفس‌های آخرش را می‌کشید، در «بسکِت» ثابت کردم و بعد با وینچ ما را بالا کشیدند. مصدوم چهار روز بود بدون آب و غذا در کوه مانده بود و واقعاً اگر بالگرد امداد نمی‌رسید و او را با سرعت منتقل نمی‌کردیم، زنده نمی‌ماند. یادم هست ساعت شش عصر بود و بالگرد داشت به «سان سِت» خودش نزدیک می‌شد و ما باید خیلی سریع کارمان را انجام می‌دادیم. وقتی داشتیم مصدوم را می‌کشیدیم بالا، نفر دوم که روی صخره‌گیر کرده بود را هم پیدا کردیم، دوباره برگشتیم و او را هم با وینچ بالا کشیدیم. هر دو مصدوم را با بالگرد به بیمارستان میلاد انتقال دادیم و آن‌ها نجات یافتند.

CAPTCHA Image